محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین و چگونگی آن:
قسمت اول:
وقتی معاویه پسر ابی سفیان از دنیا رفت، بسیاری از دلسوزان مجموعه تازه پاگرفته اسلام که آن را چند دهه در چنگال حاکمیت عدالت کش معاویه گرفتار دیده بودند، مرگ او را بهترین فرصت می دانستند که نیروهای خود را متشکل کنند و خلافت اسلامی را به مرکز اصلی آن برگردانند و در پرتو قدرت خلافت، اجتماع ناسالم و رنجوری را که زیر ضربات شلاق حکومت ضد اسلام معاویه چون بیماری محتضر شده را به واسطه نوپایی حکومت یزید که هنوز جای پا محکم نکرده است؛ بتوانند نجات دهند.
بدیهی ست برای برگرداندن خلافت به مرکز اصلی خود، قبل از هر چیز وجود رهبر لایقی لازم است که در پرتو لیاقت و محبوبیت خویش برای این کار اقدام کند، و لایق ترین شخصیتی که مورد احترام دوست و دشمن است و حقاً او باید در این موقع حساس با در دست گرفتن قدرت خلافت، جهان اسلام را از این وضع پریشان نجات دهد حسین ابن علی است.
محیط سیاسی اسلام تشنه قیام و اقدام او است و روح بزرگ و اصلاح طلب امام هم پیش از وقت، منتظر فرصت بود که پس از مرگ معاویه اگر شرایط مساعد باشد اصلاحات وسیعی را در زمینه تشکیل حکومت و سایر شئون حیاتی مسلمانان شروع کند و از کشور اسیر و ضربت خورده اسلام، کشوری آزاد و آباد بسازد و چنانکه آرزوی مردم عدالت خواه است جهان اسلام را به سوی تکامل مادی و معنوی رهبری نماید.
البته شیخ مفید در کتاب الارشاد بیان میدارد که پس از وفات امام حسن مجتبی (ع) شیعیان عراق از امام حسین (ع) دعوت کردند که بر ضد معاویه قیام کند. حضرت عبدالله (ع) جواب داد : بین ما و معاویه پیمان صلحی استوار است و من آن را نمی شکنم، پس آنگاه که معاویه بمیرد درباره قیام فکری خواهم کرد.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت دوم:
شیخ مفید در کتاب الارشاد بیان می دارد که پیش از آنکه از طرف امام حسین(ع) و سایر مردم برای برگرداندن خلافت به مرکز اصلی خود، قیام و اقدامی بشود حکومت یزید بن معاویه پیش دستی کرد و برای جلوگیری از هرگونه جنبش اصلاحی ، حسین ابن علی (ع) و چند نفر از شخصیت های دیگر را تحت فشار قرار داد که با یزید بیعت کنند و حکومت او را به رسمیت بشناسد. حکومت یزید به اتکای قدرت سر نیزه خود از امام خواسته است که قبل از هر چیز ، خلافت فرزند معاویه را به رسمیت بشناسد و تسلیم بی قید و شرط وی گردد و درباره این مطلب به قدری پافشاری و سختگیری کرد که حسین ابن علی (,) در معرض خطر بازداشت و شاید هم کشته شدن قرار گرفت و قیام خود را از همین جا شروع کرد.
به این زبان ساده از تاریخ متوجه می شویم که قیام حضرت ابا عبدالله (ع) با تهاجم حکومت یزید ابن معاویه شروع شده است. امام حسین (ع) برای نپذیرفتن خلافت یزید به سختی مقاومت کرد. برای اینکه بدانیم چرا امام برای نپذیرفتن خلافت یزید تا این حد مقاومت کرد؟ یا اینکه چرا حکومت یزید تا این حد فشار آورد که از امام حسین (ع) برای زید بیعت بگیرد؟؛ باید عوامل قیام را از دو ناحیه یکی از دیدگاه دستگاه حکومت و دیگری از ناحیه و منظر حضرت امام حسین (ع) بررسی نماییم.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت سوم:
صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید بیان می کند که تهاجم و فشاری که از طرف یزید ابن معاویه متوجه امام حسین (ع) شد معلول سه علت بوده که عبارتند از : تثبیت حکومت، عقده حقارت و حس انتقام جویی.
درباره علت اول ممکن است کسی بپرسد یزید برای تثبیت خلافت اسلامی که داشت تبدیل به سلطنت موروثی می شد ، چه احتیاجی به بیعت با حضرت اباعبدالله (ع) داشت؟ ابن اثر در جلد سوم کتاب الکامل خود که به کامل ابن اثیر مشهور است آورده که معاویه به زور قدرت سرنیزه و نیروی خزانه پر از طلا و مسکوکات خود که حاصل فتح ایران و شامات بوده و خزانه حکومت جهان اسلام را لبالب کرده بود، توانست ولایت عهدی یزید را تثبیت کندو بسیاری از بزرگان و زعمای جهان اسلام را با ارعاب یا تطمیع وادار به پذیرش این امر نموده بود. لذا پس از مرگ معاویه بدون شک فرزند وی بر مسند خلافت اسلامی تکیه می زدو زمام حکومت را به دست می گرفت. ضرورت جلب موافقت حسین ابن علی ، آن هم حتی شده به زور سر نیزه و اینهمه بدنامی و رسوایی برای چه بود؟
صالح نجف آبادی در شهید جاوید می گوید چون ولیعهدی یزید به زور سرنیزه یا درخشش طلا و نقره بوده؛ و مردم از این امر ناراضی بودند، پس از مرگ معاویه بدون تردید افکار عمومی متوجه شخصیت های بزرگی می شد که لیاقت خلافت داشتند و خواه نا خواه پس از چندی مردم در پی آنانی می روند که شایستگی این امر را دارند تا با تغییر قیافه حکومت از سلطنت استبدادی به حوکت عادلانه اسلامی وعده داده شده برسند.
با این تفسیر امام حسین (ع) به چند دلیل مورد توجه قرار می گرفت: اول نسبت خونی با رسول خدا (ص) و همچنین دو خلیفه از خلفای سلف، و در ثانی او تنها بار مانده از اصحاب کسا و پنج تن اهل بیت بود که بسیار در شان و منزلت شان از رسول الله (ص) شنیده بودند و در کلام الله خوانده بودند، سوم اینکه از نظر کفایت و درایت و بزرگواری و وسعت نظر و بلندی همت در منظر دوست و دشمن در درجه اول قرار داشتند و همگی به شخصیت بی نظیر ایشان معترف بودند.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت چهارم:
در قسمت قبل آمد که در زمان زعامت امام حسین(ع) بر شیعیان، دوست و دشمن بر کفایت و درایت و بلند نظری ایشان معترف بودند. این تعاریف حتی به دربار معاویه هم رسیده بود. حتی خود معاویه هم تعابیری در رثای حضرت ابا عبدالله (ع) دارند. بطور مثال در رجال کشی نقل شده که روزی به معاویه گزارش دادند که ممکن است حسین ابن علی (ع) در آینده انقلاب کند. معاویه نامه ای خطاب به ابا عبدالله (ع) نوشته و ایشان را از انقلاب بر حذر داشتند. امام حسین (ع) در جواب نامه تند و در عین حال نصیحت آمیزی مرقوم فرمودند و با برشمردن برخی از جنایات معاویه ، به موضوع سگ بازی و شراب خواری یزید نیز اشاره می کنند. این پاسخ که به دربار معاویه می رسد، یزید از ذکر رفته عصبانی شده و از پدرش می خواهد که در نامه ای ابا عبدالله (ع) را تحقیر کرده و از ایشان و علی ابن ابی طالب (ع) به طشتی یاد کند. پاسخ معاویه در تاریخ ماندگار است. معاویه رو به یزید کرده می گوید : فوالله ما اری فیه موضعاً للعیب. به خداوند که من در وی هیچ گونه عیبی نمی بینم.
مثال دیگر را می توان در زمان دعوت به بیعت از امام حسین (ع) در دار الحکومه مدینه و از زبان فرماندار سلطنت آل ابی سفیان شنید. شیخ مفید در الارشاد بیان می کند هنگامی که فرماندار مدینه ، ولید ابن عتبه ابن ابی سفیان دستور یزید مبنی بر بیعت گرفتن از ابا عبدالله (ع) را دریافت کرد، امام حسین (ع) را شبانه به دار الحکومه فراخواند و او را به بیعت دعوت نمود. حضرت ابا عبد الله (ع) به بهانه اینکه باید بیعت علنی باشد و اینگونه در خفی بیعت ستاندن در شان نیست، تا صبح مهلت خواستند. پس از بیرون رفتن ایشان، مروان ابن حکم مه مشاور والی مدینه بود گفت : همین جا باید از حسین ابن علی بیعت بیگری و اگر نپذیرفت سرش را جدا کنی. ولید ابن عتبه ابن ابی سفیان در پاسخ وی گفت : والله ما احب انّ لی ما طلعت علیه الشمس و غربت عنه من مال الدنیا و ملکها وانّی قتلت حسیناً به خدا قسم اگر سلطنت و ثروت همه دنیا ،از آنجا خورشید طلوع می کند تا بدانجا که غروب می نماید، را به من بدهند، نمی پذیرم که حسین ابن علی را به قتل برسانم.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت پنجم:
در تاریخ از افرادی سخن به میان آمده که در قتل ابا عبد الله (ع) دست شان به خون حضرت آلوده بوده، اما پس از واقعه عاشورا اظهار پشیمانی می کردند. یکی از این افراد شبث ابن ربعّی بود. وی در ابتدا از دعوت کنندگان امام حسین (ع) به کوفه بود اما پس از ورود عبید الله ابن زیاد ورق برگشت. پسر مرجانه او را به جنگ با ابا عبد الله (ع) فرستاد و وی از فرماندهان قشون کوفه علیه امام حسین (ع) بود. در جلذ چهارم تاریخ طبری نقل شده که چند سال بعد از حادثه کربلا و در زمان حکومت مصعب ابن زبیر وقتی از واقعه عاشورا یاد میکرد، با پشیمانی می گفت : آیا شما تعجب نمی کنید که ما پنج شال در رکاب علی ابن ابی طالب (ع) و حسن ابن علی (ع) با معاویه و خاندان ابی سفیان جنگیدیم انگاه به فرمان پسر معاویه و در سپاه عبید الله پسر زن زناکار با حسین ابن علی (ع) که بهترین مردم روی زمین بودف جنگیدیم و او را کشتیم. وا حسرتاکه چه گمراهی بزرگی را دچار شدیم.
مثال دیگری که در این زمینه بیان می کنیم از خود عمر ابن سعد است. عمر ابن سعد که فرمانده سپاه عبید الله ابن زیاد بود و به طمع ملک ری شمشیر علیه برگزیده خداوند کشید؛ پس از واقعه عاشورا بارها از روی کمال ناراحتی و تاسف می گفت : وای بر من که از ابن زیاد، ظالم پسر فاجر ، اطاعت کردم ولی از دستور حاکم عادل ؛ حسین ابن علی ، سرپیچی نمودم.
با توجه به مطالب ذکر شده از دشمنان امام حسین (ع) و همچنین مقبولیت ایشان در انظار عموم مسلمانان هم از نظر نژاد و نسب و از باب اهلیت و کفایت به روشنی پیدا بود که پذیرش خلافت یزید از سوی همچنین فردی تسلیم خیل عظیم مسلمانان برای پیروی از یزید را به همراه داشت و راه حکوت را برای وی باز می و هموار می کرد. بنابراین بیعت کردن حسین ابن علی (ع) یعنی بیعت کردن اکثریت مردم مسلمان. روی همین حساب بود که یزید میخواست برای تثبیت سلطنت خود موافقت اجباری حضرت ابا عبدالله (ع) را جلب کند تا دیگران هم از و پیروی کنند.
بیشتر بخوانید:
علم امام حسین به شهادت خود
زندگی نامه امام حسین
رجعت
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت ششم:
آخرین مثال در این زمینه را از خود یزید ابن معاویه نقل می کنیم. در جلد چهارم تاریخ طبری و در جلد دوم مقتل خوارزمی نقل شده پس از اینکه سر مبارک حضرت ابا عبد الله (ع) را در شام در مجلسی برای یزید ابن معاویه اوردند، نگاهی به سر مبارک امام حسین (ع) کرد و به حضار مجلس گفت :
آیا میددانید حسین ابن علی چرا به این روز افتاد؟ او می گفت : پدر من علی، بهتر از پدر یزید؛ مادرم بهتر از مادر یزید؛ جدم بهتر از جد او و خود من بهتر از او و برای خلافت لایق تر از او هستم. اینکه او می گفت پدر من از پدر یزید بهتر است، پدر من با پدر او محاکمه کرد و مردم دانستند که به نفع کدامیک حکم داده شود. ( در این قسمت به قضیه حکمیت بین معاویه و امیر المومنین علی ابن ابی طالب (ع) در جنگ صفین اشاره می کند. انجا که جمعی که بعد ها خوارج نام گرفتند ندای لا حکم الا الله سر دادند و ابو موسی اشعری را نماینده گرفتند و معاویه عمرو ابن عاص را به نمایندگی فرستاد. توافق دو نماینده این بود که هر دو را از خلافت خلع ید کنند و خلافت را به رای امت اسلامی بسپارندو ابوموسی با درآوردن انگشتر از دست خلافت را از علی ابن ابی طالب خلع ید کرد اما عمرو ابن عاص انگشترش را به دست کرد و با فریب معاویه را به عنوان خلیفه معرفی کرد. یزید این مطلب را برتری معاویه بر امیر المومنین (ع) ذکر می کند)
و اینکه می گفت مادر من بهتر از مادر یزید است به جان خودم قسم فاطمه دختر پیغمبر خدا از مادر من بهتر است.
و اینکه می گفت جدم بهتر از جد یزید است به جان خودم سوگند هر کس به خدا و روز جزا ایمان دارد هیچ کس را همسنگ رسول خدا نیست
اینها همه درست ولی فهم و تشخیص حسین ابن علی درست نبود که به این روز افتاد . او این آیه از قران را نخوانده بودکه می گوید : خدا تو مالک حکومت هستی و آن را به هر کس بخواهی میدهی و از هر کس بخواهی میگیری.
یزید ابن معاویه در برابر شخصیت ب عظمت حسین ابن علی (ع) و در برابر بزرگی و محبوبیت مادر و جد وی چاره ای به غیر از تسیم و اعتراف ندارد. او میداند که علاوه بر فضائل نفسانی ابا عبدالله (ع) ، وی شاخه ای از درخت تنومند رسالت است. از این رو در برابر مسلمانان چاره ای ندار به جر اینکه جد و مادر حسین ابن علی (ع) را به عظمت یاد کند و این اعتراف تلخ را که برای او از هر زهری تالخ تر است بر زبان بیاورد. چنان که در وقت مستی در مجلس شعری می خواند و به حکم مستی و راستی انچه مکنون دل اوست بر زبان می آورد و ان شعر را می خواند که لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ به این مضمون که بنی هاشم در پی گرفتن قدرت در سرزمین اعراب بودند و خبری نبوده و وحی ای هم نازل نشده بوده
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت هفتم:
نکته قابل بیان دیگر در زمینه دلایل بیعت گرفتن یزید از حضرت ابا عبدالله (ع) در کتاب شهید جاوید جناب صالحی نجف آبادی موضوع عقده حقارت بیان شده بود. ایشان در مقدمه این موضوع اذعان دارند که بدست اوردن مقامات سیاسی همیشه بر اساس لیاقت و کفایت نبوده بلکه گاهی افراد نالایق با بند و بست و توطئه، حتی با حق کشی و رشوه و گاهی با ریختن خون بی گناهان ، مقامی را احراز کرده و قدرتی را به دست می اورند. این قدرت و شخصیت کاذب و بی پایه، به طوفان فشار حق طلبانه فرو میریزد و صاحب این قدرت و شخصیت خودش بهتر می داند که در دل مردم جا نداشته و نمی تواند با فشار و اجبار ف علاقه و حبت مردم را جلب کند. حال اگر چنین شخصی در مقابله با شخصیتی صاحب نفوذ و با مقبولیت قرار بگیرد احساس حقارت خواهد نمود. در جلد اول مقتل خوارزمی آمده که آن روز که هنوز نطفه یزید ابن معاویه بسته نشده بود ، حسین ابن علی (ع) دارای شخصیت ممتاز و برحسته ای بود و در نزد همه مسلمانان مقام شامخی داشت. مردم آن حضرت و برادرشان امام حسین مجتبی (ع) را از زبان پیامبر خدا (ص) به عنوان دو سرور جوانان اهل بهشت می شناختند. یزید به خوبی می دانست که انچه معاویه از آل ابی سفیان ساخته دست پرورده تطمیع و ارعاب بوده و مردم همچنان از مخالفت بیست سال خاندان ابی سفیان با پیامبر و ایمان اوردن شان در موضع ضعف و در جریان فتح مکه یاد می کنند، در صورتی که در برابر برای حسین ابن علی (ع) قضیه کاملا بر عکس است. نهضت بزرگ اسلام به دست جد ایشان بنا نهاده شد، مقام ارجمند مادرشان در میان مسلمانان، ذکر فدارکاری های پدر بزرگوارشان در جریان پیروزی نهضت اسلام، خاطره خوب عدالت علی ابن ابی طالب در دوره حکومت، ذکر خوبی ها برادر و مناقب خود ایشان زبانزد مردم مسلمان بود؛ و همه اینها نه بر پایه سست تطمیع و ارعاب بلکه از دل و جان ست. یزید ابن معاویه که زور سرنیزه را در اختیار گرفته بود ، گشایش این عقده حقارت را در ریختن خون آن بزرگ مرد دید.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت هشتم:
صالحی نجف آبادی در شهید جاوید سومین بخش از دلایل مهم در بیعت گرفتن از امام حسین (ع) بر مبنای محیط سیاسی قبل از زمان قیام عاشورا را در حس انتقام جویی یزید می دید. رقابت سیادت بر قریش که بزرگترین ، محترم ترین و متمول ترین قبیله شبه جزیره عربستان در دوران قبل از بعثت پیامبر اکرم (ص) بین بنی هاشم و بنی امیه که هر دو از بنی عبد مناف بودند در تاریخ ذکر شده است. پرده داری و سقایت حرم کعبه در عصر جاهلیت ( یعنی احترام مذهبی در بین اقوام مختلف) در اختیار بنی هاشم بود و از سویی بنی امیه با در دست گرفتن نبض تجارت مکه این وزنه تا حدودی متعادل می شد. گرچه در همان زمان ها نیز اعتراضات و اتفاقاتی فی ما بین این دو خانواده که پسر عموزادگان هم بودند ذکر شده است. با ظهور نبوت در خاندان بنی هاشم این رقابت شدیدتر شد تا جایی که بنی امیه تا آنجا که می توانستند برای خاموش کردن دعوت اسلام تلاش خود را انجام دادند. این رقابت در حدی بود که ابی سفیان ابن حرب که از خاندان بنی امیه بود ریاست مبارزره علیه محمد ابن عبدالله ابن عبد المطلب را که از خانواده بنی هاشم بود برعهده گرفت. در واقع مبارزه ضد بنی هاشم تبدیل به مبارزه ضد اسلام شد. انگیزه ابوسفیان و خانواده بنی امیه غیر از حمایت از بت پرستی که آن را نبض جریان داشتن مسائل اقتصادی در مکه می دانستند؛ ادامه رقابت سیاسی اجتماعی با بنی هاشم نیز بود. انقدر این رقابت برای شان حیاتی بود که در جنگ بدر پسر ابوسفیان، پدر زن، برادر زن و عموی زن او که در اسلام به هند جگرخوار معروف شده است، کشته شدند. داغ جنگ بدر در دل بنی امیه تبدیل به حسی عمیق برا انتقام گرفتن شد.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت نهم:
اولین بازتاب این حس انتقام جویی در جریان جنگ احد و سفاکی هِند زن ابوسفیان بر بدن مطهر عموی پیامبر اسلام (ص) جناب حمزه ابن عبدالمطلب (ع) است که به فرموده روسل الل (ص) لقب سید الشهدا به ایشان دادند. آن زن سفاکه بدن مطهر را با سرنیزه درید و جگر عموی پیامبر را بیرون آورد و به دندان کشید. پیشروی دین جدید در دل های مردم و قدرت حکومت اسلامی بر پا شده توسط حضرت محمد (ص) این اجازه را به خاندان ابی سفیان نداد تا طبق دلخواه خود از پیامبر (ص) انتقام بگیرند و سرانجام با فتح مکه آنان نیز مانند بقیه بت پرستان در برابر اسلام تسلیم شدند و بر انها نام آزاد شدگان قرار گرفت.
حس انتقامجویی در آن آتش زیر خاکستری بود که هر آن که بادی مخالف می وزید شعله می کشید. گر چه در قائله سقیفه بی تاثیر نبودند اما سرانجام سیزده سال پس از رحلت رسول الله (ص) جناب عثمان که از خاندان بنی امیه بود توسط شورای شش نفره به عنوان خلیفه جهان اسلام معرفی شد. آرزوی سیادت بر عرب برای بنی امیه جامه عمل پوشیده بود. او بسیار از وابستگاه خونی خود را به مقامات مختلف گمارد. از جمله این افراد معاویه پسر ابی سفیان بود که فرماندار شامات شد و تا توانست در کسب قدرت کوشید. پس از وفات عثمان و هجوم مردم برای پذیرش خلافت توسط علی ابن ابی طالب که از بنی هاشم بود، بعد از جنگ جمل به نام خون خواهی از عثمان علم جنگ صفین را بلند کرد و با حیله و تزویر عمر ابن عاص توانست خلیفه مسلمین شود. پس از شهادت امیر المومنین(ع) و با صلح با امام حسن مجتبی (ع) قدرت بدون معارض حکومت اسلامی را در دست گرفت.
محیط سیاسی قبل از قیام امام حسین
قسمت دهم:
انتقام از خون کشتگان بدر که حضرت علی (ع) در آن نقش بسزایی داشت نقل محافل همیشگی خاندان اب سفیان بود. یزید که بیست و سه سال پس از جنگ بدر به دینا آمده بود نیز این داستان ها را مکرر شنیده بود و در دل کینه ای قومی و خونی از بنی هاشم داشت. این حس در اشعاری که در مجلسی که اهل بیت پیامبر اکرم (ص) به عنوان اسیر در اختیار داشت و بر سر مبارک ابا عبد الله (ع) خیزران می زد، می خواند هویدا ست.
بار اول که سر ابا عبد الله (ع) را برای او برند شروع کرد به خواندن چند بیت از قصیده عبد الله ابن الزِّبَعری که در شادی پس از کشته شدن مسلمانان در جنگ احد سروده بود :
لیت اشیاخی ببدر شهدوا
جزع الخزرج من وقع الاسل
قد قتلنا القرن من ساداتهم
وعدلناه ببدر فاعتدل
ای کاش بزرگان ما در جنگ کشته شده اند شاهد بودند
که چگونه قوم خزرج از ضربت اسلحه ما بی صبری می کرد
بزرگان آنان را که هم سنگ ما بودند کشتیم
کشتگان جنک احد را در برابر کشتگان جنگ احد قرار دادیم و تعادل حاصل شد
پس از آن طبع شعرش گل کرد و این چند بیت را خود افزود که
لست من خندف ان لم انتقم
من بنی احمد ما کان فعل
لغبت بنی هاشم بالملک فلا
خبر جاء و لا وحی نزل
قد اخذنا من علی ثارنا
و قتلنا الفارس اللیث البطل
من از خاندان خندف نیستم اگر انتقام نگیرم
از فرزندان احمد در مقابل کارهایی که انجام دادند
بنی هاشم به نام دین با سلطنت بازی کردند
و الا خبری از غیب نیامده و وحیی هم نازل نشده بود.
ما از علی انتقام خود را گرفتیم
و آن سوار شیر دل را کشتیم
در مقتل خوارزمی جلد دوم این ها بیان شده است گرچه برخی از بزرگان قائل به این قضیه هستند که ابیات اول و سوم از یزید نیست و به عناون زبان حال به وی نسبت داده اند.
تا اینجا محیط سیاسی قبل از قیام و دلایل اصلی اصرار بر بیعت گرفتن از حسین ابن علی (ع) توسط یزید ابن معاویه را بررسی نمودیم که در سه مقوله تثبیت حکومت، عقده حقارت و حس انتقام جویی فهرست بندی شد.
در قسمت های آتی این مبحث به بررسی عوامل مختلف نهضت عاشورا از دیدگاه و ناحیه امام حسین (ع) خواهیم پرداخت.