فضائل امام مهدی در سوره حجر

فضائل امام مهدی در سوره حجر

فضائل امام مهدی در سوره حجر

فضائل امام مهدی در سوره حجر و دلالت ارتباط آیات قران با مهدویت

متن:

قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ. قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

ترجمه:

گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده.» فرمود: «تو از مهلت‌يافتگانى، تا روز [و] وقت معلوم».

آیه 36-38 سوره حجر

قسمت 1

بیان آیه:

محسن قرائتی در تفسیر نور آورده وقتى شيطان فهميد تا روز قيامت مورد لعن است، از خداوند خواست تا آن روز به او مهلت داده شود، ولى نگفت كه براى چه مهلت مى‌خواهد. از آنجا كه سنّت خداوند بر مهلت دادن است، لذا به او مهلت داده شد، امّا نه تا روز قيامت كه او درخواست كرد، بلكه تا روزى كه زمان آن نزد خدا مشخص است و به گفته برخى از مفسران تا روزى كه بشر باشد و تكليف باشد. حسینی شاه عبدالعظیمی در تفسیر اثنی عشری جلد هفتم برای وقت معلوم پنج بیان آورده است : اول آن را نفخه اولی به صور اسرافیل دانسته که پایان ایام تکلیف است. دوم قیامت را مراد کرده است. سوم آن را موقوف به علم ازلی حق دانسته که بر کسی فاش نگردیده است. چهارم به نقل از جلد دوم تفسیر البرهان که به نقل از وهب ابن جمیع از امام صادق روایت کرده وقت معلوم را حضور امام زمان در مسجد کوفه دانسته است. طبق روایت داریم وهب بن جميع گويد از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم از اين آيه شريفه كه وقت معلوم چيست؟ فرمود: گمان مى‌كنى روز حشر مردم باشد، خداى تعالى او را مهلت داده تا روزى كه مبعوث گردد قائم مادر مسجد كوفه، ابليس آيد و مى‌نشيند حضور او، فرمايد واى از امروز پس پيشانى او را گرفته گردنش را بزند، پس اين روز مى‌باشد وقت معلوم. پنجم مطابق روایت علی ابن ابراهیم در جلد سوم تفسیر صافی به نقل از تفسیر القمی وقت معلوم روزی که پیامبر ابلیس را در صخره بیت المقدس ذبح می فرماید.

فضائل امام مهدی در سوره حجر

قسمت 2

بیان آیه:

در جلد شصتم از بحار الانوار، جلد دوم از تفسیر العیاشی و همچنین در دلایل الامه از وهب بن جمیعنقل شده که گفت از امام صادق(ع) درباره ابلیس و این سخنش رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلي یَوْمِ یُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِینَ إِلي یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُوم پرسیدم که آن روز کدام است؟ حضرت فرمود ای وهب! می پنداری آن روز روزی است که خداوند مردم را (برای برپایی قیامت) بر می انگیزد؟ نه! بلکه خداوند عزوجل او را تا روزی که قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما را ( برای قیام کردن) برانگیزد، مهلت داده است و حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موی جلوی سرش را گرفته و گردنش را بزند؛ آن روز الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ.

در بحار الانوار جلد شصتم از محمد بن یونس به واسطه ء فرد نامعلومیاز امام صادق(ع) نقل کردهکه حضرت درباره این سخن خداوند تبارک و تعالی فَأَنْظِرْنِي إِلي یَوْمِ یُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِینَ إِلي یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُوم روز وقت معین روزی ست که رسول خدا (ص) ابلیس را بر صخره ای که در بیت المقدس است سر می برد.

در جلد دوم از علل الشرایعو تفسی البرهان و تفسیر نور الثقلین از امام صادق (ع) نقل شده است که یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُوم روزی ست که در صور یک بار دمیده شود و ابلیس در فاصلهء میام دمیدن اول (که همه موجودات می میرند) و دمیدن دوم (که همه موجودات دوباره زنده خواهند شد) می میرد.

در جلد پنجاه و دوم از بحار الانوار، جلد دوم از تفسیر العیاشی، دلایل المه و منتخب الانوار المضیئه از اسحاق این عمار نقل شده از امام کاظم (ع) دربارهء زمان معینی که خداوند متعال به ابلیس مهلت داده است و آن را در کتابش بیان کرده و فرموده فَإِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِی نَ إِلي یَوْمِ الْوَقْتِ الْمعْلُومِ؛ پرسیدم.

حضرت فرمود آن زمان معین روز قیان قائم ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. زمانی که خداوند او را برمی انگیزد، در مسجد کوفه ست و ابلیس آمده و در حالی که به دو زانو نشسته می گوید وای از این روز.

در آن روز حضرت قائم ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) موی جلوی پیشانی ابلیس را گرفته و گردنش را خواهد زد. آن روز ، روز و وقت معین و پایان زندگی ابلیس است.

در قصص الانبیا الجزایری و جلد یازدهم بحار الانوار از امام صادق (ع) نقل شده است  إِلي یَوْمِ الْوَقْتِ الْمعْلُومِ روزی ست که رسول خدا (ص) او را بر صخره ای که در یبت المقدس ذبح می کند.

فضائل امام مهدی در سوره حجر

قسمت 3

بیان آیه:

ثقفی تهرانی در تفسیر روان جاوید به نقل از تفسیر العیاشی و تفسیر القمی از امام باقر روایت کرده که مائيم مثانى كه خداوند به پيغمبر ما عطاء فرموده و شیخ صدوق فرموده مراد آن است كه مائيم كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را قرين قرآن قرار داد و وصيّت فرمود بر تمسّك به قرآن و به ما و خبر داد به امّت خود كه از يكديگر جدا نشويم تا وارد شويم بر او در كنار حوض و ظاهرا ميخواهد بفرمايد چون در حديث مشهور بين فريقين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من در ميان شما دو چيز سنگين به وديعت ميگذارم كتاب خدا و عترت خودم عترت بر كتاب عطف شده است پس آن ذوات مقدّسه دومى قرآن شده‌اند و به اين اعتبار مثانى بر ايشان اطلاق ميشود و فيض رحمه الله فرموده اطلاق سبع بر ايشان به اعتبار اسماء مقدسه آنها است كه هفت است يعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و جعفر و موسى و اطلاق مثانى يا به اعتبار ثناء بر آنها است اگر مثانى مأخوذ از ثناء باشد يا به اعتبار دو تا شدنشان است با قرآن اگر مأخوذ از تثنيه باشد يا كنايه بودن از عدد ايشان كه چهارده معصوم اند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون دو هفت است و محسوب شدن آن حضرت از ايشان به اعتبار آن است كه تمامى نور واحدند و تغاير اعتبارى است سلام اللّه عليهم اجمعين.

در جلد بیست و چهارم بحاراالانوار، تفاسیر فرات کوفی، نورالثقلین و البرهان از سماعه ابن مهران نقل شده از حضرت صادق (علیه السلام) تفسیر این آیه را پرسیدم: وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ المَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فرمود: «به خدا قسم ما سبع مثانی هستیم و وجه اللَّه که میان شما قرار داریم هرکه ما را بشناسد و نشناسد در پیش او مرگ خواهد بود».

همچنین در جلد دوم تفسیر العیاشی قاسم ابن عروه به نقل از امام باقر روایت کرده منظور از وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ المَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ هفت امام و قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد.

عیاشی  و مجلسی در تفسیر العیاشی و بحارالانوار جلد بیست و چهارم از سماعه روایت  کرده اند امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی آیه‌ی وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ المَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فرمود: «[سبع مثانی] به پیامبران (داده نشد، به جز محمّد (صلی الله علیه و آله). و منظور هفت امامی است که فلک بر حول آن‌ها می‌گردد. وَ القُرآنَ العَظِیمَ، یعنی محمّد (صلی الله علیه و آله) است». این روایت در تفسیر نورالثقلین و البرهان نیز تقل شده است.

 

فضائل امام مهدی در سوره حجر

متن:

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ

ترجمه:

و به راستی که هفت آیه از مثانی [یعنی سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم.

آیه 87 سوره حجر

بیان آیه:

ثقفی تهرانی در تفسیر روان جاوید به نقل از تفسیر العیاشی و تفسیر القمی از امام باقر روایت کرده که مائيم مثانى كه خداوند به پيغمبر ما عطاء فرموده و شیخ صدوق فرموده مراد آن است كه مائيم كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را قرين قرآن قرار داد و وصيّت فرمود بر تمسّك به قرآن و به ما و خبر داد به امّت خود كه از يكديگر جدا نشويم تا وارد شويم بر او در كنار حوض و ظاهرا ميخواهد بفرمايد چون در حديث مشهور بين فريقين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من در ميان شما دو چيز سنگين به وديعت ميگذارم كتاب خدا و عترت خودم عترت بر كتاب عطف شده است پس آن ذوات مقدّسه دومى قرآن شده‌اند و به اين اعتبار مثانى بر ايشان اطلاق ميشود و فيض رحمه الله فرموده اطلاق سبع بر ايشان به اعتبار اسماء مقدسه آنها است كه هفت است يعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و جعفر و موسى و اطلاق مثانى يا به اعتبار ثناء بر آنها است اگر مثانى مأخوذ از ثناء باشد يا به اعتبار دو تا شدنشان است با قرآن اگر مأخوذ از تثنيه باشد يا كنايه بودن از عدد ايشان كه چهارده معصوم اند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون دو هفت است و محسوب شدن آن حضرت از ايشان به اعتبار آن است كه تمامى نور واحدند و تغاير اعتبارى است سلام اللّه عليهم اجمعين.

در جلد بیست و چهارم بحاراالانوار، تفاسیر فرات کوفی، نورالثقلین و البرهان از سماعه ابن مهران نقل شده از حضرت صادق (علیه السلام) تفسیر این آیه را پرسیدم: وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ المَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فرمود: «به خدا قسم ما سبع مثانی هستیم و وجه اللَّه که میان شما قرار داریم هرکه ما را بشناسد و نشناسد در پیش او مرگ خواهد بود».

همچنین در جلد دوم تفسیر العیاشی قاسم ابن عروه به نقل از امام باقر روایت کرده منظور از وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ المَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ هفت امام و قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد.

عیاشی  و مجلسی در تفسیر العیاشی و بحارالانوار جلد بیست و چهارم از سماعه روایت  کرده اند امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی آیه‌ی وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ المَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فرمود: «[سبع مثانی] به پیامبران (داده نشد، به جز محمّد (صلی الله علیه و آله). و منظور هفت امامی است که فلک بر حول آن‌ها می‌گردد. وَ القُرآنَ العَظِیمَ، یعنی محمّد (صلی الله علیه و آله) است». این روایت در تفسیر نورالثقلین و البرهان نیز تقل شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست