فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر، متن آیه:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ  فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

آیه 7-سوره انبیا – 43—سوره نحل

ترجمه :

و ما پیش از تو غیر رجال مؤیّد به وحی خود کسی را به رسالت نفرستادیم، پس اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (یعنی علما و دانشمندان هر امت) سؤال کنید.

قسمت اول

شان نزول و بیان آیه :

این آیه به اهل الذکر یا آیه سئوال معروف است. همه مردم به‌ویژه مشرکان را به سؤال از اهل علم درباره حقیقت نبوت پیامبر اسلام(ص) دعوت می‌کند. این آیه هنگامی نازل شد که مشرکان مکه منکر دعوت پیامبر اسلام(ص) شدند و گفتند خدا باید از میان فرشتگان، پیامبری برگزیند. بر اساس نظر مفسران منظور از اهل ذکر در این آیات، علمای یهود و نصاری یا عالمان به اخبار گذشتگان و آگاهان به احوال امت‌های پیشین است و مقصود از سؤال، پرسش از نشانه‌های نبوت است که در کتاب‌هایشان وجود دارد.مفسران ذیل این دو آیه با استناد به روایات متعددی از کتب شیعه و اهل سنت روشن‌ترین مصداق اهل‌الذکر را اهل بیت(ع) دانسته‌اند که باید احکام دین و تفسیر را از آنان فراگرفت.

محمد ابن جریر طبری در تفسیر جامع البیان از طریق ضحاک از ابن عباس روایت شده که گوید: وقتى که خداوند محمد (صلی الله علیه وآله) را به پیامبرى برگزید این موضوع بر عرب گران آمد. روى این اصل منکر شدند و گفتند: خداوند بزرگتر از آنست که از میان بشر پیامبرى برگزیند. سپس این آیه و آیه 2 سوره یونس «أَکانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَینا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ» نازل گردید. از سویی محمد باقر محقق در نمونه بینات در شان نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه می گوید علت نزول این آیه چنین بود که مشرکین مى گفتند: خداوند بزرگتر از آن است که پیامبر او از جنس آدم باشد بلکه برگزیده او جز فرشته، دیگر نخواهد بود. این روایت در تفسیر روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القران اثر ابوالفتوح رازی نیز که کهن ترین و مفصل ترین تفسیر قرانی شیعی به حساب می آید درج شده است.

در برخی کتب اصولی برای حجیت خبر واحد به آیه اهل‌الذکر استناد شده است.

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت دوم

شان نزول و بیان آیه :

با نگاهی اجمالی در خصوص این آیه می دانیم که طبرسی در جلد ششم از تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القران فراز ابتدایی آیه را نشانگر این نکته می‌داند که خدا رسولش را از جنس مردم فرستاد تا مردم او را ببینند، با او گفتگو کنند و سخنش را درک کنند؛ بنابراین صحیح نیست که به جای یک بشر، فرشته‌ای را به عنوان پیامبر مأمور ابلاغ پیام کند. علامه طباطبایی در جلد دوازدهم از تفسیر المیزان نیز آیه را در مقام بیان کیفیت ارسال رسل می‌داند تا مشرکان بدانند دعوت دینی، دعوتی عادی و معمولی است؛ با این تفاوت که خدا به صاحبان این دعوت به وسیله وحی آنچه صلاح دنیا و آخرت است را می‌فرستد و هیچ قدرت غیبی وجود ندارد که اراده و اختیار مردم را باطل و آنان را مجبور به قبول دعوت دینی کند. بر اساس نظر وی ظاهر فراز دوم آیه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» اگرچه خطاب به رسول خدا(ص) و قومش است ولی عموم مردم به ویژه مشرکان را مورد خطاب قرار می‌دهد که هرکس حقیقت دعوت نبوی را در نیافته، باید از اهل علم سؤال کند. مکارم شیرازی و همکاران در جلد یازدهم تفسیر نمونه قسمت دوم آیه (سؤال از اهل اطلاع) را تأکید و تأیید این واقعیت می‌داند که کار رساندن وحی به انسان‌ها از طریق عادی وظیفه پیامبران است، نه اینکه با یک نیروی خارق‌العاده و برهم زدن قوانین طبیعت، مردم را مجبور به قبول دعوت و ترک همه انحرافات کنند که اگر چنین بود دیگر ایمان آوردن افتخار و تکامل نبود.

 

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت سوم

شان نزول و بیان آیه :

محسن قرائتی در جلد چهارم از تفسیر نور نکاتی را ذیل این آیه بیان می کند. وی می نویسد اين آيه يك اصل كلى را كه عقل هر بشرى مى‌پذيرد، مطرح مى‌كند وآن مراجعه به اهل علم وكارشناس است، يعنى هر چه را نمى‌دانيد از آگاهان واهل خبره‌ى آن‌سؤال كنيد. البتّه در زمينه‌ى مسائل دينى، بهترين مصداقِ «اهل ذكر» اهل‌بيت پيامبرند. روايات زيادى از طريق شيعه و سنّى به اين مضمون وارد شده كه در جلد سوم ملحقات احقاق الحق، صفحه‌ى 482 به بعد نقل شده است.

طبرى، ابن كثير و آلوسى نيز در تفاسيرشان، ذيل اين آيه، اهلِ ذكر را اهل بيت پيامبر معرّفى كرده‌اند.

در جلد 23 بحار صفحه 172 به بعد، حدود شصت روايت در اين باره نقل شده كه در برخى از آنها، امامان معصوم فرموده‌اند: «نحن و الله اهل الذكر المسؤلون» بخدا قسم ما هستيم، آن اهل ذكرى كه مردم بايد سؤالات خود را از آنان بپرسند.

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت چهارم

شان نزول و بیان آیه :

حسینی شاه عبدالعظیمی در جلد هفتم از تفسیر اثنی عشری در خصوص بخش پایانی آیه می نویسد:

فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ: پس بپرسيد اهل دانائى را، يعنى علما. إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌: اگر هستيد كه نمى‌دانيد.

نكته: ذكر به معنى يادآورى، ضد فراموشى، و لازمه دارد دانائى را. و چون ذكر متعلق به علم، و هر يك ملازم با هم، و انفكاك ندارند، لذا صحيح باشد تعبير از علم به ذكر، و يكى از محسنات ادبيه، تسميه لازم به اسم ملزوم و عكس آن را شمرده‌اند.

تنبيه: آيه شريفه دال است بر وجوب تحصيل علم، زيرا امر فرمايد در صورت نادانى، پرسش از اهل دانائى را. و رجوع جاهل به عالم، فطرى و جبلى و اخبار بسيار در وجوب تحصيل علم وارد شده، چنانچه از جمله متواترات است حديث‌ نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در جلد اول اصول کافی کتاب العلم که می فرمایند طلب العلم فريضة على كلّ مسلم. و مراد علم دين مى‌باشد نه هر علمى، آن هم از اهلش سؤال نمايد، لكن مراد اهل ذكر در اين آيه شريفه ائمه هدى عليهم السّلام هستند. در جلد اول اصول كافى کتاب الحجه و  جلد دوم تفسير عیاشیو جلد دوم البرهان فی التفسیر القران روايت بسيار وارد شده كه مراد به ذكر در اين آيه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ذكر اهل بيت آن حضرت باشند. در جلد اول اصول کافی نیز روایات متعددی با این مضمون بیان شده است من جمله از حضرت باقر عليه السّلام در آيه‌ (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم الذّكر انا و الائمّة اهل الذكر.   یا اینکه عبد الرحمن بن كثير گويد از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم:

(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ) الايه قال عليه السّلام الذّكر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نحن اهله المسئولون‌.

ابن بابويه- از ريّان بن الصلت گفت: حاضر شد حضرت رضا عليه السّلام در مجلس مأمون و جماعتى از علماى عراق و خراسان مجتمع بودند (بعد نقل حديث را نمايد) تا آن كه حضرت فرمود: مائيم اهل ذكر كه خداوند در كتاب خود فرموده: (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) مائيم اهل ذكر، پس بپرسيد اگر نمى‌دانيد. علماء گفتند: مراد يهود و نصارى هستند. حضرت فرمود: آيا اين جايز باشد و حال آنكه در آن هنگام دعوت به دين خود كنند، و گويند دين يهود و نصارى افضل است از دين اسلام. مأمون عرض كرد: نزد حضرت تو، شرحى بر خلاف قول آنان باشد؟ فرمود: بلى، ذكر رسول خدا و ما اهل او باشيم، و آن مبين است در كتاب الهى آنجا كه در سورة الطلاق فرمايد (فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ). پس ذكر، رسول خدا و ما اهل او باشيم.

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت پنجم

شان نزول و بیان آیه :

ثقفی تهرانی در جلد سوم تفسیر روان جاوید از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه قرائت فرمود لنثوّبنّهم بثاء يعنى هر آينه پاداش ميدهيم بآنها در دنيا خوبى را كه عزّت و عظمت و فتح و ظفر بر دشمنان باشد چون صبر نمودند بر مفارقت از وطن و مجاهده با دشمن و تفويض كردند امر خود را بخالق ذو المنن و گفته‌اند كفار به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگفتند خدا برتر و بالاتر است از آنكه بشرى مانند ما را رسالت خود منصوب فرمايد و نزد ما بفرستد اگر خداوند ميخواست رسولى براى‌ ما بفرستد از جنس ملائكه ميفرستاد كه ما او را بشناسيم و احكامش را اطاعت نمائيم و آنحضرت در جواب بيان حكمت آنكه پيغمبر بايد از جنس بشر باشد نه از جنس ملائكه براى آنها فرمود و در سوره انعام ذيل آيه و قالوا لو لا انزل عليه ملك گذشت اينجا هم خدا جواب فرموده كه نبودند پيغمبران گذشته هم مگر مردانى از جنس بشر كه وحى مينموديم ما بآنها پس اين چيز تازه‌اى نيست كه شما استبعاد نموديد و گفتيد پيغمبر بايد ملك باشد و سزاوار نيست بشرى مانند ما باشد اگر باور نداريد برويد از اهل علم و اطلاع باحوال امم سابقه مانند علماء يهود و نصارى سؤال كنيد تا حقيقت امر بر شما مكشوف شود كه ما فرستاديم مردانى را با معجزات باهرات و كتب آسمانى و نازل نموديم بتو كه پيغمبر خاتمى قرآن را كه آن هم معجز است و هم كتاب تا بيان كنى براى مردم احكاميرا كه نازل شده براى آنها از حلال و حرام و ساير معارف تا تأمل و نظر كنند در آن و بيابند حقيقت و صحت و صلاحيت آن احكام را و بنابر اين با لبيّنات و الزّبر در آيه اخيره متعلّق است بما ارسلنا در صدر آيه قبل و جمله فاسئلوا اهل الذكر معترضه ميباشد يا بايد در صدر آيه اخيره ارسلنا هم تقدير نمود و خطاب در فاسئلوا بكفّار است در صورتى كه كلام قبلا راجع بمهاجرين و اهل ايمان بوده و اينها همه خلاف ظاهر و تكلّف است و بنظر حقير خطاب باهل ايمان است و خداوند بعد از ذكر اوصاف مهاجرين و مؤمنين ميفرمايد هميشه رجال وحى و تنزيل بوده‌اند مشكلات خودتان را در احكام و معارف بآنها و كسانيكه مانند ايشان اهل علم و دانشند رجوع نمائيد و بپرسيد اگر نميدانيد و علم نداريد ببراهين قطعيه در اصول و كتب سماويّه در فروع ما قرآن را به پيغمبر خاتم نازل نموديم تا بيان كند معارف و احكام آنرا براى مردم و آنها تأمل و تفكّر كنند و مشكلاتشان حلّ شود و تكاليفشان روشن گردد و بنابراين بالبينات و الزبر متعلّق است بلا تعلمون و تكلفى نيست و معنى واضح و مطابق با روايات از ائمه اطهار است كه بطرق متعدده در كتب معتبره از قبيل كافى و عيون و بصائر و قمّى ره و عياشى ره و غيره نقل نموده‌اند و قريب بتواتر است و حاصل همه آنستكه خدا فرموده‌ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ‌ پس مراد از ذكر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و مراد از اهل ذكر آل اويند كه مائيم و نيز فرموده و انزلنا اليك الذّكر لتبيّن‌ للنّاس ما نزّل اليهم پس ذكر قرآن است و ما اهل اوئيم نه يهود و نصارى كه ميگويند شما بايد از آنها سؤال كنيد اگر چنين باشد آنها شما را بدين خودشان دعوت ميكنند ما مسئوليم و خدا امر بسؤال از ما فرموده وسائل شيعيان و اهل ايمانند و بنابراين وجهى براى اقوال مفسّرين كه قبلا ذكر شد نيست و متّبع ظاهر قرآن و صريح روايات است و اللّه اعلم ..

 

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت ششم

شان نزول و بیان آیه :

سید عبدالحسین طیب در جلد دوازدهم از تفسیر اطیب البیان در ذیل این آیه آورده و ‌ما نفرستاديم‌ ‌از‌ قبل‌ ارسال‌ تو مگر رجالي‌ ‌که‌ بآنها وحي‌ مي‌نموديم‌ ‌پس‌ سؤال‌ كنيد ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ متذكر هستند و ميدانند ‌اگر‌ ‌شما‌ نميدانيد، ‌در‌ باب‌ نبوت‌ عامه‌ ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ هشت‌ امر متعرض‌ شده‌ايم‌ معناي‌ نبوت‌ و رسالت‌ و اولي‌ الامر و لزوم‌ ارسال‌ ‌بر‌ خداوند و اينكه‌ حسن‌ ذاتي‌ دارد و شدة احتياج‌ بشر بانبياء و اينكه‌ تركش‌ ‌بر‌ خلاف‌ عدل‌ ‌است‌ و مورث‌ لغويت‌ خلقت‌ بشر بلكه‌ خلقت‌ عالم‌ ميشود و دستگاه‌ قيامت‌ بهشت‌ و جهنم‌ و ساير خصوصيات‌ ‌آن‌ تمام‌ لغو و ‌بر‌ خلاف‌ عدل‌ ‌است‌ و بيان‌ شرايط نبوت‌ ‌از‌ رجوليت‌ و عصمت‌ و اكمليت‌ ‌از‌ تمام‌ امت‌ ‌در‌ جميع‌ صفات‌ حميده‌ و ملكات‌ پسنديده‌ و اعمال‌ صالحه‌ و كمالات‌ نفسانيه‌ و بيان‌ موانع‌ نبوت‌ و لزوم‌ اقامه‌ برهان‌ و دليل‌ قطعي‌ ‌بر‌ رسالت‌ باتيان‌ بمعجزه‌ ‌ يا ‌ اخبار نبي‌ ثابت‌ النبوة ‌ يا ‌ معصوم‌ ثابت‌ العصمة و ‌غير‌ ‌آنها‌ مستدعي‌ ‌است‌ مراجعه‌ فرمائيد، و ‌ما ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌، فقط بتفسير ‌آيه‌ شريفه‌ قناعت‌ مي‌كنيم‌ وَ ما أَرسَلنا مِن‌ قَبلِك‌َ ‌ما نافيه‌ و خطاب‌ بحضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما نفرستاديم‌ پيش‌ ‌از‌ تو رسولي‌ الا رجالا مثل‌ آدم‌ و نوح‌ و ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ و ساير مرسلين‌ ‌را‌ نُوحِي‌ إِلَيهِم‌ و طريق‌ وحي‌ ‌را‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد معين‌ فرموده‌:

وَ ما كان‌َ لِبَشَرٍ أَن‌ يُكَلِّمَه‌ُ اللّه‌ُ إِلّا وَحياً أَو مِن‌ وَراءِ حِجاب‌ٍ أَو يُرسِل‌َ رَسُولًا فَيُوحِي‌َ بِإِذنِه‌ِ ما يَشاءُ شوري‌ ‌آيه‌ 50.

نظر ‌به‌ اينكه‌ كفار و مشركين‌ انكار ميكردند رسالت‌ حضرت‌ ‌را‌ ‌به‌ اينكه‌ تو ‌هم‌ يك‌ بشري‌ مثل‌ ‌ما هستي‌ ‌خدا‌ ‌اگر‌ پيغمبر ميفرستاد چرا ‌از‌ ملائكه‌ نفرستاده‌ و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ تماس‌ ملك‌ ‌با‌ بشر ممكن‌ نيست‌ مگر ‌به‌ لباس‌ بشريت‌ ‌در‌ آيد ‌که‌ ميفرمايد:

وَ لَو جَعَلناه‌ُ مَلَكاً لَجَعَلناه‌ُ رَجُلًا وَ لَلَبَسنا عَلَيهِم‌ ما يَلبِسُون‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 9 و ‌علي‌ الفرض‌ ‌اگر‌ بصورت‌ بشر بيايد همين‌ اشكال‌ ‌را‌ مي‌كنند ‌که‌ انت‌ بشر مثلنا بلكه‌ شديدتر چون‌ حسب‌ و نسب‌ ‌او‌ ‌را‌ نميدانند و ‌اگر‌ بصورت‌ ديگري‌ ‌در‌ آيد ‌از‌ كجا ملك‌ ‌باشد‌ شايد شيطان‌ ‌باشد‌ و ‌اگر‌ بگويند سابقه‌ نداشته‌ فَسئَلُوا أَهل‌َ الذِّكرِ سؤال‌ كنيد كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ خبر بدهند ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ انبياء سلف‌ و ‌در‌ مراد ‌از‌ اهل‌ ذكر بعضي‌ گفتند علماء يهود بعضي‌ گفتند علماء تاريخ‌ ‌در‌ اخبار شيعه‌ تفسير بائمه‌ ‌شده‌، مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ اتم‌ مي‌كند منافات‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ ندارد و مراد اهل‌ اطلاع‌ ‌است‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ إِن‌ كُنتُم‌ لا تَعلَمُون‌َ حكم‌ عقليست‌ و ارشاد بحكم‌ عقل‌ ‌است‌ ‌که‌ رجوع‌ جاهل‌ ‌به‌ عالم‌ ‌باشد‌.

(اشكال‌) ‌اينکه‌ مشركين‌ نه‌ پيغمبر ‌را‌ قبول‌ دارند نه‌ ائمه‌ ‌را‌ و نه‌ ارباب‌ تاريخ‌ ‌را‌ نه‌ يهود و نه‌ نصاري‌ ‌را‌ (جواب‌) تمام‌ مليين‌ عالم‌ و ارباب‌ مذاهب‌ معتقد ببعض‌ انبياء سابق‌ بودند و اخبار ‌آنها‌ فوق‌ حد تواتر ‌است‌ و مورث‌ قطع‌ ميشود ‌به‌ اينكه‌ نبي‌ ‌از‌ رجال‌ انسي‌ بوده‌.

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت هفتم

شان نزول و بیان آیه :

در جلد چهلم از بحار الانوار مجلسی و جلد دوم از المناقب ابن شهرآشوب نقل شده است که سُدی گوید: نزد عمربن­خطّاب بودم، در آن هنگام کعب‌بن‌الاشرف، مالک‌بن‌صیفی و حین‌بن‌اخطب پیش آمده و گفتند: «در کتاب شما (قرآن) آمده است آن بهشت که پهنایش به قدر همه‌ی آسمان‌ها و زمین است(آل‌عمران/۱۳۳)، اگر وسعت یک بهشت به اندازه‌ی هفت آسمان و هفت زمین است، پس همه‌ی بهشت در روز قیامت کجا جای می‌گیرند»؟ عمر گفت: «نمی‌دانم»! در همان حال که آن‌ها به بیان این سخنان مشغول بودند، علی (علیه السلام) وارد شد و فرمود: «شما درباره‌ی چه موضوعی سخن می­گفتید»؟ فرد یهودی روی کرده و مسئله را بیان نمود. علی (علیه السلام) فرمود: «به من بگویید هنگامی که شب فرا می­رسد، روز کجا می­رود؟ و هنگامی که روز فرا می­رسد شب کجا می­رود»؟ پس [یهودی] به او گفت: «در علم خدا می­رود». علی (علیه السلام) فرمود: «بهشت نیز این­چنین در علم خدا می­رود». پس علی (علیه السلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده و او را از این ماجرا مطّلع کرد. پس این آیه نازل شد: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون.

فضائل امام علی در آیه اهل الذکر

قسمت هشتم

شان نزول و بیان آیه :

در جلد شصت و ششم و جلد نودم از بحار الانوار مجلسی از امیر المومنین (علیه السلام) نقل شده است که اصل ایمان علم است و خداوند برای علم، اهلی معیّن­ کرده و مردم را به اطاعت و سؤال از آن‌ها دعوت­ کرده و فرموده است: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ. در جلد بیست و سوم از بحار الانوار، جلد هفدهم از مستدرک الوسائل و همچنین بصایر الدرجات و تفسیر نورالثقلین از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که ذکر یعنی قرآن و [ما اهل آن هستیم و] از ما باید سؤال شود. در همین جلد از بحار الانوار و همچنین جلد یکم از آن، جلد بیست و هفتم وسائل الشیعه و جلد هفدهم مستدرک وسائل  از امام صادق ( علیه السلام) نقل شده است که قرآن، ذکر است و خاندان محمّد (علیهم السلام) اهل آن ذکر هستند که خداوند عزّوجلّ امر کرده از آن‌ها سؤال شود و نه از جاهلان. خداوند خود، قرآن را ذکر نامیده و فرموده است: تا آنچه را برای مردم نازل شده است برایشان بیان کنی و باشد که بیندیشند. در جلد اول کافی از رسول خدا ( ص) نقل شده که من، ذکر هستم و ائمّه‌ی معصومین (علیهم السلام)، أَهْلُ الذِّکْرِ هستند. در همین جا از امیر المومنین (ع) آمده ما، اهل ذکر هستیم.

در جلد بیست و سوم و سی و ششم از بحار الانوار ، جلد اول از الطرایف و همچنین در نهج الحق از ابن عباس نقل شده وقتی از او درباره این آیه پرسیدند گفت [اهل ذکر محمّد (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) هستند که] اینها اهل ذکر، علم، عقل و بیان‌اند. آن‌ها، اهل بیت نبوّت، پایگاه رسالت و محل آمد ­و شد ملائکه‌اند. به خدا قسم! مؤمن را مؤمن نام نداده‌اند مگر به‌سبب احترام امیرالمؤمنین (علیه السلام).

در جلد هفتم از تفسیر اهل بیت علیهم السلام از امیر المومنین (ع) در خطاب به مردم مدینه نقل شده است که شما از گمراهان پیروی کردید و آنان نیز شما را گمراه کردند؛ امامان خود را رها کردید و آن‌ها نیز شما را رها نمودند و کارتان به اینجا رسید که طبق دلخواه خود حکم کنید؛ [مگر خود شما نمی‌گفتید] هنگامی که کاری پیش آید از اهل ذکر بپرسید و چون پاسخ آن را برای شما بیان کنند، تأیید کنید و بگویید که حقیقت علم، همین است. پس چه شد که [علیرغم این اعتراف] آن‌ها (اهل ذکر) را رها کردید و پشت سر انداختید و با آن‌ها مخالفت ورزیدید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست