غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان چیست؟
قسمت اول
غیبت صغرا به معنای غایب شدن کوتاه مدت است و بنابر آموزههای شیعی، دورانی است که در آن امام مهدی(عج) به صورت مخفی زندگی میکرد و فقط از طریق نمایندگان چهارگانه خود با شیعیان مرتبط بوده است. این دوره بنابر یک نظر از سال ۲۶۰ قمری (۸۷۴م) آغاز و در ۳۲۹ قمری (۹۴۱م) پایان میپذیرد (حدود ۶۹ سال). علمای شیعه درباره زمان پایان غیبت صغرا اختلاف نظر ندارند، ولی در اینکه غیبت صغرا از چه زمانی آغاز شده، میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند این غیبت با تولد امام زمان شروع شده است و برخی دیگر بر این عقیدهاند که آغاز آن از روز شهادت امام حسن عسکری بوده است. شیخ مفید (م۴۱۳ ه.ق) در کتاب الارشاد، نظریه اول را پذیرفته و میگوید:
غیبت کوتاهتر آن حضرت از زمان تولد ایشان شروع شده و تا زمانی که رابطه شیعیان با ایشان از طریق نمایندگان و واسطهها نیز قطع میشود، ادامه مییابد. غیبت طولانیتر نیز از زمان پایان غیبت اول تا روزی که حضرتش قیام خود را با شمشیر آغاز کند، به درازا خواهد کشید.
طبرسی (م۵۴۸ ه.ق) نیز در کتاب اعلام الوری همین قول را پذیرفته و مدّت غیبت صغرا را هفتاد و چهار سال ذکر کرده است.
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
قسمت دوم
سید محمد صدر نویسنده کتاب تاریخ الغیبة الصغری، در کتاب خود تلاش کرده است با ذکر دلایلی، با ردّ قولی که مبدأ غیبت صغرا را تولّد امام زمان میداند، ثابت کند که ابتدای غیبت صغرا، از زمان وفات امام حسن عسکری بوده است. به طور خلاصه وی معتقد است:
تعیین نواب اربعه به عنوان واسطه میان امام زمان و شیعیان، پس از وفات امام حسن عسکری صورت میگیرد و از طرف دیگر، وجه تمایز اصلی زمان غیبت صغرا و غیبت کبرا، وجود همین نواب و واسطههای ارتباطی است که تنها در زمان غیبت صغرا، عهدهدار ابلاغ پیامهای حضرت مهدی بودهاند و پس از آن، ارتباط امام زمان با مردم به کلی قطع میشود. از این رو، باید بگوییم که غیبت صغرا در اصل از زمان وفات امام حسن عسکری و تعیین اولین نایب خاص آغاز میشود.
البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شرایط بحرانی زندگی ائمه اطهار در زمان عباسیان آن بزرگواران را مجبور به انتخاب نائب برای انجام بسیاری از امور کرده بود که به این افراد وکیل می گفتند. بطوریکه حسین جاسم در کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم شواهد و اسنادی ارائه می کند که امام صادق(ع) نخستین امامی ست که این چنین شبکه ارتباطی به وجود آورده اند.
شیخ طوسی در کتاب الغیبه نقل کرده که عبدالله بن جعفر حمیری میگوید: از عثمان بن سعید عَمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عمری پاسخ داد: شما از اینکه نام ایشان را بپرسید، نهی شدهاید، چراکه سلطان (خلیفه وقت) چنین میپندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده شود، آنها در صدد یافتن او برمیآیند. پس از نام او نپرسید.
سید حسین مدرسی طباطبایی در کتاب مکتب در فرایند تکامل بیان می کند که این دو دستگی که در جامعه شیعه پس از وفات امام عسکری (ع) وجود داشت ،در میان بیت ایشان نیز دیده می شد.
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
قسمت سوم
حُدیث مادر امام عسکری و حکیمه عمه ایشان، از وجود و امامت فرزند امام عسکری هواداری میکردند، ولی تنها خواهر آن حضرت که غیر از جعفر، تنها فرزند بازمانده از امام هادی و شاید خواهر تنی جعفر بود، از جعفر پشتیبانی میکرد.
این سردرگمی چنان سنگین بود که بسیاری حتی دست از مذهب شیعه برداشته و به سایر فرق شیعی و غیر شیعی پیوستند. دسته ای رحلت امام عسکری (ع) را نپذیرفته و او را فرزند انسان دانستند. عده ای مقام امامت را به سید محمد فرزند امام هادی(ع) تفویض کرده و منکر امامت امام حسن عسکری (ع) شدند.
در این میان عده زیادی جعفر را به عنوان فرزند انسان به رسمیت شناختند. جعفر برای بهدست آوردن مقام امام زمان بودن تلاش زیادی کرد. وی پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)، بهرغم زنده بودن مادر ایشان، مدعی میراث حضرت شد. وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام عسکری را برای یافتن فرزند ایشان جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت، بهعلاوه، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.
علیرغم تمام این اختلاف تلاش نواب اربعه و خواص تشیع باعث شد تا اکثریت غالب شیعیان فرزند امام حسن عسکری(ع) را بعنوان امام زمان بپذیرند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت و در قرن چهارم به صورت شیعه اثنی عشری باقی ماند. سید مرتضی در جلد دوم کتاب الفصول المختاره از شیخ مفید نقل می کند که خبری از حسن ابن موسی نوبختی نویسنده کتاب فرق الشیعه بیان کرده، درباره فرقه های چهارده گانه پس از شهادت امام حسن عسکری (ع):
از این فرقههایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال ۳۷۳ق. هیچ فرقهای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا صلی الله علیه و آله نامیده میشود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
قسمت چهارم
بنابر روایات، امام دوازدهم، در عصر غیبت صغری پیروان خویش را از طریق چهار نماینده برگزیده خود رهبری میکرده که اینان را سفرا یا نواب خاص میخواندند. نخستین آنها عثمان بن سعید عمری، دوم پسرش محمد، سوم حسین بن روح نوبختی و چهارم علی بن محمد سمری بوده است.
بنابر اجماع علمای شیعه بعد از درگذشت علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص حضرت مهدی(ع)، در سال ۳۲۹ق غیبت صغری به پایان رسیده و غیبت کبری آغاز شده است.
مدرسی طباطبایی در کتاب مکتب در فرایند تکامل می گوید :
در نیمه اول قرن چهارم با به قدرت رسیدن سلسله آل بویه در ایران و استیلای آنان بر بغداد و خلافت عباسی و به قدرت رسیدن آل حمدان در شام، وضع سیاسی به طور بینظیری به نفع شیعه تغییر کرد و رجال شیعه چنان در همه مناصب و مقامات حکومت جا گرفتند و نفوذ اجتماعی آن مذهب، در چنان حدی بالا رفته بود که مورخان غربی امروز، آن قرن را «قرن شیعه» میخوانند.
رسول جعفریان در کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه از گسترش تشیع در شهرهایی از ایران مانند قم و آوه و… در کنار قدرت خاندان نوبختی در دربار بغداد در این دوران خبر می دهد.
همچنین در کنار تلاش نواب خاص در دوره غیبت صغری نباید از نقش توقیعات مبارکه امام زمان غافل شد. ایشان در بسیاری از توقیعات خود به اثبات امامت خویش پرداخته و سه معیار عصمت، علم و تایید الهی را شرط امامت دانسته اند. در ادامه به نمونه ای که شیخ طوسی در کتاب الغیبه از ابن ابی غانم قزوینی نقل کرده اشاره خواهد شد.

غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
قسمت پنجم
به این نمونه که شیخ طوسی در کتاب الغیبه آورده دقت کنید :
ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین امام حسن عسکری اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت ابومحمد(ع) درگذشته و جانشینی ندارد. شیعیان در اینباره نامهای به ناحیه مقدسه نوشتند و اختلاف پیش آمده را به اطلاع ایشان رساندند. جواب نامه با خط امام زمان چنین آمد:
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه حفظ کند… به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتادهاند. این امر ما را اندوهگین کرد، البته نه به خاطر خودمان بلکه به خاطر شما… آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم علیهالسلام تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچمهایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند، او [امام پیشین] را به سوی خود برد گمان کردید که خداوند متعال دین خود را باطل ساخته و سبب میان خود و خلق خود را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین علیهالسلام در حالی درگذشت که سعادتمند بود و کاملا به روش پدرانش عمل کرد و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمیکند.
در همین دوره بود که دفاعیههایی چون الامامة و التبصرة من الحیرة اثر علی بن بابویه در تثبیت باورهای امامیه نوشته شد و سیر تدوین این کتابها در سالها و سدههای بعد با آثاری همچون کتاب الغیبه اثر محمد بن ابراهیم نعمانی و کمال الدین اثر شیخ صدوق استمرار یافت و بدین ترتیب، شیعه دوران غیبت صغری را با استواری پشت سر گذاشت و وارد دوران غیبت کبری شد.
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
قسمت ششم
در کل نواب اربعه به چهار نماینده یا نائب خاص امام مهدی در دوران غیبت صغری گفته می شود که رابط بین امام زمان و شیعیان بودند. این افراد از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان بودند که یکی پس از دیگری و از طرف نائب قبلی اعلام می شدند.
عثمان بن سعید عمری اولین نایب خاص امام زمان بودند که توسط امام حسن عسکری در زمان حیات به چهل نفر از اصحاب خود معرفی کردند. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین آورده امام زمان در دیدار با اهل قم به نیابت ایشان اشاره کرده است. عثمان بن سعید تا پایان عمر و در حدود 6 سال نیابت امام مهدی را بعهده داشت.
محمد ابن عثمان بن سعید عَمری پسر نایب اول در حدود چهل سال نیابت امام زمان را بعهده داشت. صدوق نامه ای از امام زمان اورده که در گذشت نایب اول را تسلیت گفته و او را جانشین پدر معرفی کرده است.
حسین ابن روح نوبختی ار معتمدان نایب دوم در بغداد بودند که در پایان عمر خود از طرف امام زمان ایشان را بعنوان نایب بعدی معرفی کردند. وی که در ابتدا در بغداد موقعیت و احترامی داشت،ر فته رفته دچار مشکل شد تا جایی که چند سال زندگی مخفیانه و پنج سال حبس را تجربه کرد. وی بیست و یک سال نائب امام زمان بود.
علی ابن محمد سَمُری که سه سال این مقام را بعهده داشت دوران بسیار پر اختناقی را پشت سر گذاشت که باعث شد فعالیت های سازمان وکالت در زمان وی بسیار محدود شد. توقیه امام عصر درباره خبر وفات وی و پایان یافتن دوره نیابت خاص و آغاز غیبت کبری از مهم ترین اتفاقات حیات ایشان است.
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
قسمت هفتم
وظایف نواب اربعه :
- مخفی نگهداشتن فعالیت ها: به علت سخت گیری های حکومت امور مربوط به نیابت در نهان کاری و تقیه انجام می گرفت تا بتوان حضور شیعیان امامی را در مرکز خلافت عباسی به عنوان یک اقلیت رسمی و شناخته شده حفظ نمود
- ارتباط با دستگاه خلافت : این سیاست تحت حمایت امام زمان و با پشتیبانی ایشان انجام می شد تا در مواقع لزوم بتوان از این نفوذ جهت حمایت از شیعیان به منظور همان حفظ حداقلی استفاده نمود
- مبارزه با غالیان : مسئله غلّو یکی از مهمترین مسائل دوران نواب اربعه بود به گونه ای که برخی از فرزندان ائمه مانند جعفر فرزند امام هادی ملقب به جعفر کذاب با غالیان همراه بودند و برخی از شخصیت های سیاسی شیعه از غالیان حمایت می کردند. وظیفه نائبان امام زمان در دوران غیبت مقابله با این غالیان بوده مانند انچه شیخ طوسی در الغیبه درباره بیزاری جستن محمد ابن عثمان از محمد ابن نصیر موسس فرقه نُصَیریه بیان می کند. وی قائل به ربوبیت ائمه و جایز بودن نکاح با محارم بود. نمونه دیگر توقیعی از امام زمان است درباره لعن شلمغانی که در همان کتاب نقل شده است.
- از بین بردن تردیدها درباره امام مهدی: توقیعاتی مانند آنچه در باره ابن ابی غانم قزوینی صادر شده یا نامه ای که امام زمان درباره جعفر کذاب فرستاده اند نمونه ای از مسئولیت نواب اربعه در خصوص از بین بردن تردیدها درباره وجود امام زمان است
- سازمان دهی وکلا : تعیین وکیل به منظور اداره امور نواحی مختلف و ایجاد ارتباط میان شیعیان و امامان که از زمان امام صادق شروع و پس از امام کاظم معمول بوده است.
- مخفی نگهداشتن امام مهدی : پنهان نگاه داشتن امام و مشخصات او، یکی از وظایف اساسی نایبان خاص بوده است. از گزارشهای تاریخی و روایات چنین برمیآید که امام درعراق، مکه و مدینه بوده و به نحوی زندگی میکرده که نایب خاص میتوانسته با وی ملاقات کند. هنگامی که حسین بن روح نوبختی به مقام نیابت امام رسید، ابوسهل نوبختی درباره جایگاه و مقام ابن روح میگوید: اگر من مکان امام غایب را چنان که ابوالقاسم میداند، میدانستم، شاید در تنگنای بحث و جدل او را به خصم نشان میدادم؛ در صورتی که اگر ابو القاسم امام را زیر عبای خود پنهان داشته باشد، هرگز او را به کسی نشان نمیدهد، حتی اگر با قیچی قطعهقطعهاش کنند. نواب خاص با اینکه بر اثبات وجود امام دوازدهم اصرار داشتند، از شیعیان میخواستند که درباره شناخت مشخصات امام زمان اصرار نورزند و این رویه، به دلیل حفظ امنیت وی دانسته شده است.
- پاسخ گویی به پرسش های فقهی و اعتقادی : پاسخ به مشکلات عقیدتی و فقهی در کنار شرکت در مناظرات علمی از وظایف دیگر نواب اربعه امام زمان بود. توقیع اسحاق بن یعقوب و همچنین توقیع محمد بن جعفر اسدی که شامل مسائل مهم فقهی و شرعی است و حضور حسین بن روح در مناظرات علمی و اعتقادی نشان از فعالیتهای نواب اربعه در این موارد دارد.
زندگی نائب اول امام زمان –قسمت اول
زندگی عثمان بن سعید عَمری :
وی مشهور به ابوعَمرو که در 267 هجری قمری وفات یافته اند. ایشان اولین نائب خاص امام زمان هستند. وی از صحابه امام هادی ، امام حسن عسکری و امام مهدی می باشد. در خصوص اینکه از یاران امام جواد نیز بوده اند تردید وجود دارد. وی از زمان آغاز امامت امام مهدی تا پایان عمرش یعنی حدود 6 یا 7 سال مقام نیابت خاص امام زمان را داشتند. وی زمان نیابت خود را در بغداد گذراند و در سایر شهرهای عراق وکلایی معرفی نمودند تا وجوهات شرعیه را جمع اوری نمایند. در متون روایی از ایشان با القابی مانند عَمری، سمّان، زیّات و عسکری نام برده اند. مدفن وی در شهر بغداد است. وی از 11 سالگی خادم امام هادی بوده اند و تقریبا تمام عمر خود را در سامرا و در منزل ائمه خدمت می کردند اما پس از وفات امام حسن عسکری و در دوره نیابت به بغداد مهاجرت نموده و در آنجا منطقه کرخ را محل سکونت شیعیان و مرکز رهبری امامیه قرار داد چون پایتخت و مقر لشکریان سلسله عباسی در آن دوران شهر سامرا بود. در متون روایی او را حفص بن عمرو خوانده اند که احتمالا اسم مستعاری بوده که وی در دیدارهای پنهانی با سایر وکلا از آن استفاده می کرده است. مهمترین لقب او عَمری ست. شیخ طوسی در الغیبه می گوید که جد پدری اش عمرو بوده اما محدث قمی در سفینه البحار انتساب وی از طرف مادر به عمر ابن اطرف اعلی را دلیل این لقب می داند. از سویی چون به قبیله بنی اسد منتسب بوده او را اسدی خوانده اند. همچنین لقب عسکری وی به آن دلیل است که ساکن محله عسکر در سامرا بوده اند. زندگانی وی از راه خرید و فروش روغن زیتون می گذشت و این کار پوششی بود برای فعالیت های دیگر ایشان. لقب سمّان و زیّات را نیز به همین دلیل به وی داده اند. وی دو فرزند داشته به نامهای محمد ابن عثمان که نائب دوم امام زمان بوده و احمد ابن عثمان که نامی از وی در کتب و منابع یافت نشده است. البته فردی به نام ابوبکر محمد ابن احمد ابن عثمان ره عنوان نائب دروغین ذکر شده که منابع تصریح دارند وی برادرزاده محمد ابن عثمان است.
زندگی نائب اول امام زمان –قسمت دوم
وفات ایشان دقیق مشخص نیست. قول مورد اتفاق مورخان و عالمان رجال 267 هجری قمری ست ولی عده ای نیز به استناد توقیعی که در سال 280 هجری قمری نقل شده است زمان وفات وی را در این سال می دانند که شیخ طوسی در الغیبه این موضوع را رد می کند و می گوید راوی حدیث در این سال روایت را دیده و شنیده و این نمی تواند زمان وفات وی را روشن کند.
پس از فوت وی پسرش او را غسل داد و در غربمدینه السلام در محله معروفی به نام الدرب در بغداد دفن نمود. شیخ طوسی گفته از زمان ورودش در بغداد به سال 408 تا 430 هجری قمری که در این شهر بوده، قبر ایشان را زیارت می کرده. اکنون ارامگاه وی در محله رصّافه واقع در شرق بغداد و در منطقه ای به نام بازار شورجه معروف است.
در دوره نیابت خاص عثمان بن سعید، سه تن از وکلای سرشناس به نامهای احمد بن اسحاق، محمد قطان و حاجز بن یزید وشّاء، از دستیاران عثمان به شمار میآمدند و کار ارتباط و نظارت بر سایر وکلای بلاد، از جمله وکلای کوفه را بر عهده داشتند.
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
زندگی نائب دوم امام زمان –قسمت اول
زندگی نامه محمد ابن عثمان ابن سعید عَمری :
وی از سال 265 تا 305 هجری قمری یعنی تا پایان عمر خود نائب امام زمان بودند. وی در ابتدا وکیل امام زمان و از دستیاران پدرش بود. در روایت امام حسن عسکری و نامه تسلیت امام مهدی به مناسبت ارتحال پدرشان به نیابت محمد ابن عثمان تصریح شده است. او و پدرش هر دو ثقه و مورد اعتماد امام حسن عسکری بودند. شیخ طوسی در کتاب الغیبه طبق روایتی از امام حسن عسکری در خصوص ایشان بیان می کند که : هر چه برسانند از طرف من می رسانند و هر چه می گویند از من است. به حرف آنان گوش بده و از انان پیروی کن که آنان ثقه و امین من هستند.
شیخ صدوق در کمال الدین هم نامه ای به عنوان تسلیت به مناسبت رحلت پدر ایشان از طرف امام مهدی نقل می کند که در آن به نیابت ایشان تصریح شده است. بخشی از نامه به این قرار است :
از نهایت سعادت پدرت آنکه فرزندی مثل تو به او عطا شده که به امر او خلیفه و قائممقام او باشی، و برای او ترحم نمایی و طلب آمرزش کنی. و من میگویم که خدا را حمد میکنم، پس به راستی قلوب شیعیان از مکان و منزلت تو و آنچه خداوند در تو و در نزد تو قرار داده، مسرور شده است. حق تعالی تو را یاری فرماید و قوت به تو دهد و تو را محکم فرماید و توفیق به تو عطا فرماید و حافظ و نگهبان تو باشد.
زندگی نائب دوم امام زمان –قسمت دوم
وی تالیفاتی در فقه دارد و از او روایاتی درباره امام زمان نقل شده است. ادعیه مشهور سمات ، افتتاح و زیارت آل یاسین از توسط ایشان نقل شده است. کنیه اش ابوجعفر است و در کنار القابی مانند عَمری، اسدی، کوفی، سمّان و عسکری در عراق بیشتر به خلّانی معروف است. شیخ طوسی در الغیبه روایت کرده که فردی در دیدار با وی از او پرسیده چرا قبر حفر می کنی؟ او گفته من مامورم کارهای خود را جمع کنم و دو ماه بعد از دینا خواهم رفت. وفاتش در روز آخر جمادی الاول سال 305 اتفاق افتاده و پیکرش در بغداد تشییع و در کنار مقبره پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد. طبق وصیت محمد ابن عثمان و براساس دستور امام زمان جناب حسین ابن روح نوبختی در دارالنیابه بغداد حضور یافت و جانشین وی شد. شیخ طوسی در الغیبه مدت نیابت او را 50 سال بیان کرده اما سید محمد صدر در تاریخ الغیبه این امر را نادرست دانسته و تصریح می کند چون وفات وی در 305 بوده و با وفات امام حسن عسکری 45 سال فاصله دارد، با توجه به 5 سال نیابت پدر او، وی باید 40 سال مقام نیابت امام زمان را دارا باشد. از حوادث مهم دوران نیابت ایشان قیام صاحب زنج و ظهور قرامطه بود. صاحب زنج خود را منسوب به زید فرزند امام سجاد معرفی می کرد که توانست مقبولیت بخشی از علویان را در این دوران بدست بیاورد. البته محققان معتقدند صاحب زنج به دروغ خود را علوی معرفی میکرده و در نسب و عمل دور از رفتار ائمه اطهار بوده است. حتی ابن شهر آسوب در مناقب ال علی ابن ابی طالب به این نکته تصریح داشته و از امام حسن عسکری نقل می کند که صاحب زنج دور از اهل بیت است.
زندگی نائب دوم امام زمان –قسمت سوم
فرقه قرامطه هم شاخه ای از اسماعیلیه بودند که با شیعه ارتباط داشته و این ارتباط می توانست مشکلاتی برای شیعیان ایجاد کند. به نقل جاسم حسین در کتاب تاریخ سیاسی امام دوازدهم، تبلیغات قرامطه در رابطه با قیام قائم، حکومت را تحریک میکرد تا فعالیتهای آنها را با غیبت امام دوازدهم مرتبط بداند و آن را به عنوان مرحله آمادگی برای قیام مهدی تلقی کند. وی معتقد است توقیعی که از سوی امام زمان(عج) در لعن ابوالخطاب برای محمد بن عثمان صادر شد، ناظر به خطر قرامطه و برای نهی شیعیان از هر گونه ارتباط با آنان بوده است. نوع فعالیت ایشان کاملا براساس تقیه بوده و به گونه ای رفتار می کرد که عمّال حکومت عباسی فکر می کردند ایشان جزو گروهی هستند که به جانشین نداشتن امام حسن عسکری معتقد است. روایاتی از جمله درباره تولد امام زمان، حرام بودن ذکر نام ایشان در زمان غیبت صغری، ملاقات ها و دیدارهای او با امام زمان، دعای سمات، دعای افتتاح و زیارت آل یاسین از طرق ایشان نقل شده است. کتاب الاشربه تالیف ایشان در باب فقه است که به گفته ام کلثوم دختر ابوجعفر در هنگام وصیت آن را شادگرد و نائب بعد از خود حسین ابن نوح نوبختی سپرد و شیخ طوسی در الغیبه از طریق ابونصر نقل می کند که پس از وی حسین ابن روح نیز کتاب را به نادب چهارم ابوالحسن سَمَری سپرده است.
زندگی نائب سوم امام زمان –قسمت اول
زندگانی حسین ابن نوح نوبختی :
سومین نائب امام مهدی که بیست و یک سال از 305 تا 326 هجری قمری مقام نیابت خاصه را بعهده داشتند جناب حسین بن نوح نوبختی از اصحاب امام حسن عسکری و جزو یاران نزدیک نائب دوم در بغداد بودند. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست. کنیه او ابوالقاسم و از او در کتب روایی با القاب نوبختی، روحی و قمی یادش شده است. چون با گویش زبان فارسی اهالی آبه ( از قریه های نزدیک ساوه) سخن می گفت و مناسبات نزدیکی با مردم آن منطقه داشت به او لقب قمی داده بودند. انتساب وی به خاندان نوبختی از طریق مادرشان بود. البته حسین جاسم در کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم معتقد است که وی از شاخه بنونوبخت قم بوده و در دوره نائب اول امام زمان به بغداد مهاجرت کرده است. ابن شهر آشوب در المناقب وی را از اصحاب و همچنین دستیار امام حسن عسکری می داند. البته حسین جاسم در کتابش این خبر را مشکل دار میداند و معتقد است امام حسن عسکری در سال 260 هجری قمری رحلت کردند و نوبختی در 326 فوت کرده است.
شیخ طوسی در الغیبه حسین ابن نوح نوبختی از عاقل ترین مردم عصر خود بود و در معاشرت با مخالفان تقیه می کرد تا انجا که یکی از خدمتکارانش را به علت ناسزا گفتن به معاویه برکنار کرد. ام کلثوم دختر محمد ابن عثمان در خصوص روابط حسین ابن نوح نوبختی با پدر بزرگوارش می گوید ایشان از خواص و نزدیکان او بود و پدرش مسائل خصوصی زندگی اش را به ایشان میگفت.
زندگی نائب سوم امام زمان –قسمت دوم
شیخ طوسی در الغیبه آورده که نائب دوم ده وکیل در بغداد داشت اما محمد ابن عثمان در زمان بیماری حسین ابن روح نوبختی را قائم مقام خود و سفیر صاحب الامر خواند و از شخصیت های شیعه خواست پس از مرگش به او رجوع کنند. در روز درگذشت نائب دوم ایشان در منزل او جلوس کرد و خادم محمد ابن عثمان صندوقچه ای را که ودایع امامت در آن بود، به حسیت ابن نوح نوبختی تحویل داد.
سرانجام در 5 شوال 305 هجری قمری اولین توقیع از سوی امام زمان در تایید حسین بن نوح نوبختی صادر شد. گوشه ای از نامه امام زمان در تایید حسین ابن نوح نوبختی به قرار زیر است :
ما او (حسین بن روح) را میشناسیم، خداوند تمام خوبیها و خوشنودیهای خویش را به وی بشناساند و او را با عنایت خود خرسند گرداند. از نامه او آگاه شدیم و در مسؤولیت واگذار شده به وی اطمینان داریم. او نزد ما دارای مقامی است که موجب شادی وی خواهد شد. خداوند احسان خود را نسبت به وی زیاد گرداند
غفارزاده در کتاب زندگانی نواب خاص امام زمان آورده که وی قبل از نیابت در دستگاه حاکم عباسی دارای موقعیت و احترام ویژه بود اما بعدها دچار مشکل شد و مدتی زندگانی مخفیانه وسپس پنج سال زندانی شد. رسول جعفریان در کتاب حیات فکری و سیاسی ائمه علت موقعیت سیاسی وی و نفوذ ایشان در دستگاه خلیفه عباسی را از یک طرف نفوذ خاندان نوبختی و از سوی دیگر وزارت ابوالحسن علی ابن محمد از آل فرات که همه هواداران شیعیان بودند، می دانست. اما با روی کار امدن حامد ابن عباس در مقام وزارت که از مخالفان شیعه حمایت می کرد، مشکلاتی برای ایشان به وجود آمد. وی از 312 تا 317 هجری قمری در زندان مقتدر خلیفه عباسی حبس بود. اهل سنت خودداری از پرداخت اموال به دیوان حکومت و ارتباط با قرامطه را دلیل این حبس می دانند اما برخی پژوهشگران معاصر دلایلی مانند شهرت در مقام نیابت، ارتباط با شیعیان و مقبولیت او در ساماندهی وضعیت آنان و جمع آوری نامه هاه و وجوهات و تسلیم انها به حضرت مهدی دانسته اند.
زندگی نائب سوم امام زمان –قسمت سوم
مهمترین اتفاق دوران ایشان ماجرای شلمغانی ست که وکیل مورد اعتماد وی بود اما دچار انحراف عقیده گردید و توقیعی از جانب امام زمان در لعن او صادر شد. عظیم زاده تهرانی در کتاب علل دستگیری حسین ابن روح نوبختی معتقد است دشمنی شلمغانی و همکاری محسن ابن علی ابن فرات با وی در دوران وزارت پدرش در سال های 311-312 هجری قمری مهمترین دلایل دستگیری و حبس ایشان است. شیخ طوسی در الغیبه اذعان دارد که شلمغانی از عالمان شیعه در بغداد و از نزدیکان حسین ابن نوح نوبختی بود. حتی در دوره زندگانی مخفیانه ایشان، توقیعات امام زمان با دست شلمغانی صادر می شد. اما در ایام حبس با سوء استفاده از موقعیت خود ابتدا خود را به جای باب او معرفی کرد و بعدها مرتد شدو انحرافات عقیدتی پیدا کرد. با آشکار شدن انحراف وی حسین ابن روح نوبختی با اینکه در حبس بود شیعیان را از امر اگاه ساخت و معاشرت با او را منع کرد تا اینکه در سال 312 توقیع مبارک از سوی امام زمان در لعن وی صادر شد.
در منابع روایی کراماتی از ایشان نقل شده است. از سویی موقعیت علمی حسین ابن نوح نوبختی به دلیل تالیف کتب فقهی و اشراف کافی در مناظرات علمی ممتاز دانسته شده است. از صفات بارز وی راز داری او بود. ابوسهل نوبختی می گوید اگر ایشان امام را زیر دامن خود پنهان داشت و بدنش را با قیچی قطعه قطعه می کردند تا امام را نشان دهد، هرگز چنین نمی کرد. در کتاب التادیب نظرات فقهی خود را بیان کرده است. شیخ طوسی در الغیبه، شیخ صدوق در کمال الدین و مجلسی در بحار الانوار تفصیل مناظرات ایشان ثبت و ضبط شده است. سید محمد صدر در تاریخ الغیبه پاسخ هایی که حسین ابن نوح نوبختی به سئوالات مطرح شده در این مناظرات داده را نشان از اشراف او بر مسائل دینی و همچنین مقام علمی می داند. شیخ طوسی در مصباح المجتهد زیارت رجبیه را به نقل از ایشان میداند.
زندگی نائب سوم امام زمان –قسمت چهارم
برای وی کرامات زیادی نقل شده است. از این جمله نقل نجاشی در رجال با عنوان نامه ای از علی ابن بابویه پدر شیخ صدوق به نائب سوم برای فرزند دار شدن و درخواست دعای امام زمان یا نامه دیگری از ایشان برای تعیین تکلیف خود برای سفر حج در کنار خبر از شمش طلای گمشده به محمد ابن حسن صیرفی که مجلس در بحار الانوار آن را نقل کرده یا بیان شیخ صدوق در کمال الدین از خبر دادن ِ مرگ احمد ابن اسحاق قمی و … نمونه هایی از آن است.
حسین بن روح نوبختی در ۱۸ شعبان سال ۳۲۶ق از دنیا رفت. قبر او در محله نوبختیه در بازار عطاران یا شورجه بغداد قرار دارد که هماکنون به مقام حسین بن روح مشهور شده و زیارتگاه شیعیان است.
زندگی نائب چهارم امام زمان –قسمت اول
غیبت صغری و نواب اربعه امام زمان
زندگانی علی ابن محمد سَمَری :
ایشان چهارمین نائب خاص امام زمان به مدت سه سال از 326 تا 329 هجری قمری ست. دوران نیابت ایشان بسیار کوتاه بوده و دلیل آن سختگیری حکومت نسبت به فعالیت گسترده سازمان وکالت بیان شده است. مهمترین اتفاق دوران ایشان توقیع مبارک امام مهدی به علی ابن محمد سمری درباره خبر وفات و پایان یافتن ارتباط مستقیم بین سفیران و امام زمان و آغاز دوران غیبت کبری ست. سال تولد وی در تاریخ ذکر نشده است. کنیه او را ابوالحسن و لقب او را سَمَری، سَیمُری، سَیمَری یا صَیمَری کفته اند. سَمَّر یا سُمَّر یا صیمر یکی از روستاهای بصره است ه بستگان وی در ان جا می زیسته اند. خاندان وی از متدینان و شیعیان بودند. یعقوبی معتقد است بسیاری از اعضای این خاندان در بصره املاک زیادی داشتند و نیمی از درآمد این املاک وقف امام حسن عسکری کرده بودند. امام هر ساله درآمد آن را دریافت و با ایشان مکاتبه داشت. از دیگر بستگان وی علی ابن محمد بن زیاد است که از وکلای امامین عسکریین بود و کتالبی به نام الاوصیاء در اثبات امامت امام دوازدهم نوشت. سید محمد صدر در تاریخ الغیبه اشاره کرده که ایشان با امام حسین عسکری مکاتباتی نیز داشته اند از جمله ماجرای ذیل است. علی ابن محمد سمری می گوید؛ ابومحمد ( امام حسن عسکری) به من نوشت : فتنه ای پیش می آید که شمارا گمراه می کند. برحذر باشید و از آن بپرهیزید. چس از سه روزحادثه ای رخ داد و دشواری هایی برای بنی هاشم به جود امد. به حضرت نامه نوشتم آیا همان است که فرمودید؟ پاسخ نوشتند: خیر غیر از این است. خود را محافظت کنید. چند روز بعد جریان کشته شدن معتز پیش آمد.
زندگی نائب چهارم امام زمان –قسمت دوم
دوران نیابت ایشان دوران ظلم و خونریزی بود و همین امر سبب شد فعالیت های او نسبت به دیگر نواب امام زمان مخفیانه تر باشد اما طبق روایت شیخ صدوق در کمال الدین وکلا او را به عنوان سفیر امام مهدی به رسمیت می شناختند و وجوهات شرعی را به وی تقدیم می کردند. سید محمد صدر در تاریخ الغیبه علت اصلی کوتاه بودن دوره نیابت ایشان و حتی انقطاع و پایان یافتن دوره غیبت صغری امام زمان را سخت گیری و خفقان بیش از حد دستگاه خلافت عباسی در آن دوره ذکر می کنند. شش روز قبل از رحلت ایشان، توقیعی از سوی امام دوازدهم صادر می شود. بخشی از آن توقیع به شرح زیر است :
خداوند در وفات تو به برادرانت اجر عنایت فرماید. تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و هیچکس را جانشین خود قرار نده؛ زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده و تا زمانی طولانی که خداوند اجازه فرماید، ظهوری نخواهد بود تا قلوب (مردم) از قساوت، و جهان از بیعدالتی مشحون گردد و کسانی به سوی هواداران (شیعیان) من آیند و مدعی شوند که مرا رؤیت کردهاند. لکن آگاه باش، هر کس قبل از قیام سفیانی و صیحه آسمانی ادعای رؤیت مرا کند، افترا زننده ی دروغگوست.
در این توقیع مبارک وفات ایشان و آغاز غیبت کبری خبر داده شده و به او امر شده کارهای ناتمامش را به اتمام برساند و کسی را جانشین خود معرفی نکند. این توقیع از کمال الدین شیخ صدوق و الاحتجاج شیخ طوسی نقل شده است. شیخ طوسی در الغیبه نقل می کند که شش روز پس از این توقیع وکلای اصلی بر بستر نائب چهارم امام دوازدهم جمع شدند و از او درباره جانشین بعدی پرسیدند. سمری پاسخ داد امر ، امر خداست و خود به او رسیدگی خواهد فرمود. این آخرین سخنی بوده که قبل از مرگ از او شنیده شد.
شیخ صدوق در کمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه از کرامات ایشان نقل کرده اند از صالح ابن شعیب طالقانی و او از احمد ابن ابراهیم مخلد که در بغداد در حضور مشایخ در محفلی بودیم و علی ابن محمد سمری نیز حضور داشت. وی سخن آغاز کرد و گفت خداوند علی ابن بابویه قمی ( پدر شیخ صدوق) را رحمت کند. مشایخ حاضر در مجلس تاریخ آن را نوشتند تا انکه خبر رسید علی ابن بابویه در همان روز ووفات یافته بود.
بنابر نقل شیخ طوسی در الغیبه سال وفات وی 329 هجری قمری و بنابر نقل طبرسی در اعلام الوری و شیخ صدوق در اکمال الدین سال درگذشت او در 328 هجری قمری ست. امین در اعیان الشیعه وفاتش را در پانزدهم شعبان دانسته است. مدفن وی در بغداد در خیابان خلنجی در نزدیکی نهر ابوعتاب و در نزدیکی مقبری شیخ کلینی قرار دارد.