شعر مولانا در تفسیر آیه 245 بقره
شعر مولانا در تفسیر آیه 245 بقره
شعر مولانا در تفسیر آیه 245 بقره با شعر:
چه پادشا ست که از خاک پادشا سازد
برای یک دو گدا، خویش را گدا سازد
این بیت مولانا سراسر تفسیر همین آیه است. خداوند خود را به جای انان که نیازمند اند در معرض نیاز قرار داده و از بندگان تقاضای قرض کرده است. لطیفه شگرف دیگر آنکه وقتی آدمیان قرض نیکو و بدون سود و سودا می دهند ، به بیان این آیه، مال خود را نه به انسان مستمند که در واقع در دستان خداوند می گذارند و کیست غنی تر از حضرت حق که به ایشان سود برساند. نکته دیگر آنکه فراموش نکنیم قبض و بسط زندگی و تنگی وفراخی معیشت در دستان خداست و بشر دو پا چون این را از خاطر می برد به خیالات باطل گرفتار حرص و آز شده و وامی را از نیازمندی دریغ میدارد.
این قسم بیانات که خداوند ، طلب بنده خود را از بنده دیگرش بکند در ادبیات عرفانی ما کم نیست. از جمله داستان حضرت موسی که روزی خداند عتابش کرد که چرا وقتی بیمار شدم به عیادت من نیامدی؟ موسی گفت خداوندا تو از هر گونه نقص و عیب دور هستی چگونه بیمار خواهی شد؟ پاسخ امد که آن بنده من که نیاز به عیادت تو دارد، آن منم. آن مهمان که به خانه ات امد و حاجتش را روا کردی نیز من بودم.
معروف است روزی ابن سینا در جایی نشسته بود. پیرزنی بر او وارد شد و کتابی پیش آورد. گفت نذر کردم این کتاب را به عالمی برسانم. از عالم تر کیست در این شهر. ابن سینا گفتم عهد کرده ام جز از دست حق هدیه ای نستانم. زن که اولیا خدا بود گفت : اینجا غیری نیست، از دست خدا بگیر.