رجعت
رجعت
رجعت چیست و چه داستانی دارد؟
قسمت اول :
یکی از آرزوهای دیرینه بشر گسترش عدالت در سراسر گیتی و ریشه سوزی بیداد از همه آبادیهای زمین است؛ و این امید و آرزو به شکل نوعی اعتقاد در ادیان الهی تجلی نموده است. در طول تاریخ، کسانی که مدعی تحقق این ایده شدند، طرحها ریختند و چاره ها اندیشیدند، ولی، نتوانستند بشر خسته دل را امیدی بخشند.
آری؛ اندیشه ظهور پسر انسان و امام زمان یعنی همان مهدی موعود تنها چراغ فروزانی است که می تواند تاریکی ها و غبار خستگی را از انسان دور کند.
روزی که امام طمان ظهور می کند و حکومت واحد جهانی را تشکیل می دهد، انحراف و بی عدالتیها را محو کرده و ابرهای خودخواهی و نفاق را کنار می زند تا بشر لذت و زیبایی زندگی واقعی را در سایه پسر انسان با تمام وجود احساس کند.
در آستانه این ظهور نورانی آن منجی بشریت، حوادث شگفت انگیزی اتفاق می افتد که از جمله آنها بازگشت گروهی از مؤمنان واقعی برای درک و تماشای عظمت و شوکت جهانی اسلام و حکومت دولت کریمه خواهد بود؛ البته عده ای از کافران بد طینت نیز در این میان پیش از بر پائی رستاخیز به دنیا برمی گردند تا به سزای پاره ای از اعمال ننگین خویش برسند. بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و کافران ستمگر به این جهان پیش از قیامت، «رجعت» نامیده می شود.
رجعت، یکی از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامی است که از عقاید مسلم شیعه به شمار می آید و مورد تأیید اهل بیت (ع) نیز قرار گرفته است بر این اساس، گروهی از مؤمنان راستین و عده ای از کافران بدسرشت، هنگام ظهور مهدی موعود به این دنیا بازگردانده می شوند.
تردید و مناقشات مخالفان در صحت رجعت از یک سو و پیچیدگی مسئله از سوی دیگر، پرسشها و شبهاتی را برانگیخته که از آن جمله است: منظور از رجعت چیست؟ آیا رجعت به معنای بازگشت برخی از اموات (ائمه (ع) و گروهی از مؤمنان و کافران) به دنیاست و یا به معنای بازگشت دولت و قدرت به خاندان رسالت است؟ آیا رجعت به معنای نخست، ممکن است؟ آیا همان گونه که رجعت در امت های پیشین واقع شده است، در امت اسلامی نیز واقع خواهد شد؟ رجعت چه زمانی واقع می شود؟ چه کسانی مشمول رجعت می شوند؟ آیا رجعت همگانی است یا اختصاصی؟ و بالاخره فلسفه آن چیست؟
این پرسشها و نظایر آنها، موجب شده است که اندیشمندان اسلامی کتب و مقالات گرانمایه ای در تبیین این موضوع بنگارند و یا در کتب کلامی، بابی را به این موضوع مهم اختصاص دهند. در نوشتارهای مختلف به تبیین این موضوع و تاریخچه آن خواهیم پرداخت.
رجعت
قسمت دوم
معنای لغوی:
ابن منظور در لسان العرب رجعت را در لغت به معنای «بازگشت» می داند. لغت شناسان رجعت را مصدری از ماده «رجوع» به معنای یکبار بازگشتن یا بازگردانیدن دانسته اند.
در «اقرب الموارد» درباره واژه «رجعت» آمده است: «رجع الرجل رجوعا و مرجعا، و معه انصرف … هو یؤمن بالرجعة، ای بالرجوع الی الدنیا بعدالموت»(5) یعنی رجوع به معنای بازگشت است و فلانی به رجعت ایمان دارد، یعنی او به رجوع به دنیا پس از مرگ اعتقاد دارد؛ پس واژه رجعت در لغت به معنای «یکبار بازگشت یا بازگردانیدن» است. رجعت به معنای عودت به چیزی یا جایی ست. بطور مثال بازگشت به دنیا. به همین خاطر مصدر وجهی بوده و می تواند به صورت با مفعول یا بدون مفعول بیان شود. می دانیم که اصل «رجوع» به معنای بازگشتن و بازگردانیدن به کار رفته است، معنای اول لازم است در پاسخ به بازگشتن به کجا یا بازگشتن چه چیز اما معنای دورم یعنی بازگردانیدن در پاسخ به سئوال بازگردانیدن چه چیز را استفاده می شود که معنای متعدی آن است؛ بطور مثال: «فرجع موسی الی قومه غضبان أسفا»(6) و «فإن رجعک الله الی طائفة منهم…» (7) که واژه «رجع» در آیه شریفه نخست، لازم است، چنان که گفته می شود: «رجع الرجل» و در آیه شریفه دوم، متعدی می باشد. ازاین رو، واژه «رجعت» که مصدر مرة از ماده رجوع است، به معنای یکبار بازگشتن و یا بازگردانیدن به حال اوّل است.
البته الفاظ مختلفی برای بیان این اصل اعتقادی در قرآن کریم و روایات اسلامی به کار رفته است، مانند: رجعت، ایاب، کرّه، ردّ، حشر، که همه در معنای بازگشت مشترکند، ولی در میان همه این الفاظ، لفظ رجعت مشهورتر است.
رجعت همانند بسیاری از واژه ها علاوه بر معنای لغوی، در علوم مختلف در معانی گوناگونی به کار رفته، و با توجه به این معانی است که می توانیم تصویر و شناخت صحیحی از معنای مورد بحث داشته باشیم. لغتنامه دهخدا معانی اصطلاحی مختلفی برای رجعت برشمرده است، که به اختصار اشاره می شود:
الف) اصطلاح فقهی: بازگردیدن مرد به سوی زن مطلقه خود در مدت قانونی و شرعی.
ب) اصطلاح نجومی: رجعت نزد منجمان و اهل هیئت، عبارتست از حرکتی غیر از حرکت کوکب متحیره به سوی خلاف توالی بروج و آن را رجوع و عکس نیز می نامند.
ج) اصطلاح عرفانی: نزد اهل دعوت عبارتست از رجوع و کال و نکال و ملال صاحب اعمال به سبب صدور فعل زشت از افعال، یا متکلم گفتاری سخیف از اقوال
د) اصطلاح جامعه شناسی: در علوم اجتماعی، برخی جامعه شناسان به هنگام بحث از قانونمندی جامعه و تاریخ ، بر این باورند که قوانین تطوّرات تاریخی در همه جوامع مشترک است و تاریخ سه مرحله، ربّانی و قهرمانی و انسانی را طی می کند و همیشه این ادوار تکرار می شوند و آنان این حرکت تاریخ را «أدوار و اکوار» و «رجعت» گویند.
هـ) اصطلاح کلامی: رجعت در اصطلاح کلامی (متکلمان) عبارت است از بازگشت برخی از اموات به دنیا بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از قیامت.
رجعت
قسمت سوم
معانی اصطلاحی رجعت:
در بین اصطلاحتت مطرح شده در قسمت قبل، آنچه مربوط به ما می شود رجعت مصطلح در بین اهل کلام و متکلمین است که منظور از آن زنده شدن عده ای از مردگان و بازگشت آنان به دنیا در دوران ظهور امام مهدی می باشد.
مرحوم «سید مرتضی» که از بزرگان شیعه است، در جلد اول رسائل شریف، چنین می فرماید: رجعت، عبارت است از این که خداوند در هنگام ظهور حضرت مهدی(عج)، گروهی از شیعیان را که قبلاً از دنیا رفته اند، دوباره زنده می کند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند و دولت (کریمه) او را مشاهده کنند و نیز جمعی از دشمنان آن حضرت را دوباره زنده می کند تا از آنان انتقام بگیرد.
قاضی ابن برّاج در کتاب جواهر الفقه رجعت را چنین تعریف می کند: معنای رجعت این است که خداوند، هنگام ظهور امام زمان دسته ای از دوستان و پیروان مهدی موعود را که قبلاً وفات نموده اند، دوباره زنده می کند تا به ثواب یاری و اطاعت امام مهدی و نیز ثواب جنگ با دشمنانش نائل آیند.
در اوائل المقالات جناب شیخ مفید (ره)، در تبیین معنای اصطلاحی (کلامی) رجعت چنین می فرماید: «ان الله یرد قوما من الاموات الی الدنیا فی صورهم التی کانوا علیها فیعز فریقا و یذل فریقا و المحقین من المبطلین و المظلومین منهم من الظالمین و ذلک عند قیام مهدی آل محمد (علیهم السلام» خداوند گروهی از اموات را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمی گرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل می کند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، و مظلومین را بر ظالمین و ستمگران غلبه می دهد، این واقعه هنگام ظهور امام زمان رخ خواهد داد.
دانشمند معاصر شیعی، علامه محمدر رضا مظفر در کتاب عقاید الامامیه ترجمه علیرضا مسجد جامعی دراین باره می گوید: «عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروی از اهل بیت(ع) چنین است: خداوند عده ای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفته اند، به همان اندام و صورتی که داشته اند، زنده کرده و به دنیا برمی گرداند. به برخی از آنان عزت می دهد و پاره ای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان می گیرد و داد ستمدیدگان را از ستمگران می ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام امام زمان ( پسر انسان) به وجود می آید. کسانی که پس از مردن به این جهان بازمی گردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه فساد و آن گاه دوباره می میرند.
در یک جمع بندی بین تعریف های فراوان رجعت، می توان گفت که رجعت عبارت است از: بازگشت گروهی از مؤمنان محض به دنیا، و کافران محض پس از مردن و قبل از قیامت، در حکومت پسر انسان مهدی موعود و روشن است که انبیاء و ائمه(ع) به عنوان اشرف مؤمنان محض در بین رجعت کنندگان خواهند بود.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت چهارم
رجعت و دیدگاه های مختلف
در میان متکلمان اسلامی در خصوص مفهوم رجعت و فلسفه آن اختلاف نظر وجود دارد و از این رهگذار مهمترین سئوالی که مطرح شده این است آیا رجعت به معنای بازگشت برخی از اموات به دنیا، در این امت نیز واقع خواهد شد یا خیر؟ برخی به پرسش پاسخ مثبت و بعضی دیگر، پاسخ منفی داده اند؛ البته ناگفته نماند که این اختلاف در دو سطح کاملاً متفاوت صورت گرفته است؛ گاهی این اختلاف، بیرون مذهبی است و زمانی هم درون مذهبی.
این اختلاف نظر ها را در دو دسته کلی تقسیم بندی و بررسی می کنیم: دسته اول اختلاف برون مذهبی و دسته دوم اختلافات درون مذهبی.
در دسته نخست، اختلاف نظر بین گروهی از دانشمندان اهل سنت از یک سو و اندیشمندان شیعه از سوی دیگر اتفاق افتاده است. اهل سنت به سبب اختلاف مبنایی که با شیعه دارند، مسئله رجعت را که از جمله مشهورات نزد شیعه امامیه است، انکار کرده و محمد رضا مظفر در عقاید الامامیه آورده که برخی متکلمان اهل تسنن اعتقاد بدان را قبیح می شمردند و راویان احادیث مربوط به رجعت را بدنام کرده و احادیث آنها را مردود و بیان احادیث مربوط به رجعت را به منزله کفر و شرک، بلکه زشت تر به حساب می آورند و اگر در کتابهایشان از رجعت بحث شده، برای بیان آراء شیعه در مورد رجعت و سرزنش بر آنهاست.
متکلمان شیعه در طول تاریخ بحث های متفاوتی در این خصوص با همطرازان خود از اهل سنت مطرح نموده اند و عنوان کرده اند که ممکن است از دو جهت به رجعت ایراد وارد شود:
- از این جهت که وقوعش محال است.
- احادیث مربوط به آن، دروغ است.
بنا به فرض محال که این دو جهت درست باشد، اعتقاد به رجعت به این درجه از زشتی نیست که شما می پندارید؛ مرحوم علی دوانی در ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار که با نام مهدی موعود چاپ شده است عنوان می کند : چه بسا گروه هائی از مسلمانان، به امور محال یا اموری که نصّ آشکار در مورد آن وارد نشده معتقدند (مانند، اعتقاد به جایز بودن گناه یا اشتباه برای پیامبر (ص)، یا اعتقاد به این که به قول بعضی ها، پیامبر (ص) جانشین بعد از خود را انتخاب نکرد)؛ ولی با این اعتقادات، نسبت کفر و خروج از اسلام را به آنها نمی دهیم که برخی از برادران اهل سنت چنین نسبتهائی را به ما داده اند.
در الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه اثر شیخ حر عاملی روایاتی از کتب اهل تسنن در خصوص رجعت ذکر شده و اذعان شده که با توجه به تکرار این قیبل راوایات چرا برادران اهل سنت با موضوع رجعت برخورد انکری دارند از جمله روایات زیر:
از جمله در روایات آنها اشاره به این است که مولی امیر المؤمنین (ع) بعد از ضربت خوردن در مسجد کوفه به دست اشقی الاشقیاء، ابن ملجم مرادی، و بعد از رحلتش مانند ذوالقرنین دوباره به دنیا برمی گردد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت پنجم
رجعت و دیدگاه های مختلف
امّا اختلاف درون مذهبی، اطراف مباحثه و مناظره را خود شیعیان تشکیل می دهند؛ زیرا آنها هرچند در اصل وقوع رجعت، با هم توافق کامل دارند، اما در تفسیر و حقیقت رجعت، اختلاف نظر دارند. اختلاف نظر علمای کلامی اهل تشیع در خصوص نحوه وقوع، چگونگی اجرا، حدود و صغور و همچنین ماهیت این اتفاق مهم است. علمای شیعه بنابر نحله های متفاوت فکری که داشته اند و همچنین نوع نگاه شان به مقوله های مطرح شده دو دیدگاه کلی در این باره دارند.
دیدگاه اول: گروهی از امامیه رجعت را بازگشت دولت و قدرت آل محمد (ص) تفسیر کرده اند، نه رجوع اشخاص. این گروه به بیشتر به نوع خاصی از رجعت معتقد بوده و جتی رجعت به صورت مثالی را بیان می کنند.
دیدگاه دوم: که بیشترین قبول عام را در بین علمای شیعه به خصوص شیعیان دوازده امامی دارد و به گونه ای جزو باورهای شیعیان امامیه مطرح می شود این است که: عقیده به رجعت، درست و صحیح است و خداوند متعال در موقع ظهور امام مهدی(عج) گروهی از شیعیان امام زمان را که قبلاً از دنیا رفتند، به دنیا بازگردانده می شوند تا به ثواب یاری و مساعدت وی و مشاهده دولت پسر انسان، رستگار شوند؛ هممچنین گروهی از دشمنان مهدی موعود نیز به دنیا بازگردانده می شوند، تا از آنها انتقام گرفته شود.
بنابراین، دو رویکرد عمده در میان شیعیان در مسئله رجعت در عصر پسر انسان وجود دارد که در ادامه، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت ششم
رجعت و دیدگاه های مختلف
رجعت، بازگشت دولت است، نه اشخاص
سید مرتضی در جلد اول رسائل شریف و همچنین مرحوم طبرسی در مجلد هفتم از مجمع البیان آورده اند که، رجعت از نظر گروه اندکی از شیعیان ، عبارت است از بازگشت دولت و قدرت آل محمد (ص) در زمان ظهور مهدی موعود (ع) نه بازگشت اعیان و اشخاص و امامان (ع). با این توضیح که هنگام ظهور امام مهدی (عج) گستره دولت و قدرت او سراسر عالم را فراگرفته، عدالت واقعی که امامان پیشین، هماره در صدد تحقق بخشیدن آن بوده اند، در زمان ظهور آن حضرت محقق خواهد شد و چون چنین قدرت و دولتی مورد خواست و تمنای همه ائمه معصوم (ع) و از جمله، امام زمان (عج) بوده است، می توان آن را دولت همه اهل بیت نامید. بدین ترتیب، مراد از رجعت، بازگشت قدرت، دولت و سیطره اهل بیت(ع) خواهد بود، نه بازگشت اشخاص و اعیان ائمه (ع). البته در منبع اشاره نشده چه کسی یا گروهی رجعت را چنین تفسیر نموده است.
2-رجعت یا بازگشت دوباره ائمه معصوم (ع) به دنیا
رویکرد رایج در مسئله رجعت که اکثر شیعیان بدان باورند، رجعت به معنای بازگشت اعیان و اشخاص حضرات معصومین (ع) و بعضی از پیروان و دشمنان آنان، هنگام ظهور امام مهدی(عج) یا پس از آن به دنیاست. براساس این دیدگاه، ائمه معصومین شیعه باز می گردند و زمام امور جهان را به دست گرفته، سالیان سال، حکومت می کنند و نیز برخی از دشمنان بدکردار آنها به دنیا برگردانده می شوند تا به کیفر پاره ای از اعمال ننگین خویش در این دنیا برسند.
کسانی که با آثار و افکار اندیشمندان شیعه در گذشته و حال، اندک آشنایی دارند، به خوبی می دانند که رجعت به معنای یادشده، در طول تاریخ، از عقاید مسلّم اکثر شیعیان بوده و جز گروهی اندک، کسی با آن مخالفت نکرده است. با آنکه اعتقاد به رجعت را از ضروریات شیعه و بالاترین نشانه آشاکر در تشیع می دانند اما انکار آن را موجب خروج دین ندانسته اند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت هفتم
جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه
اعتقاد به رجعت از باورهای مسلم و تردیدناپذیر شیعه است؛ تا بدانجا که پیروی مذهب تشیع و اعتقاد به رجعت متلازم یکدیگر بوده و برخی از یاران و پرورش یافتگان مکتب اهل بیت با همین صفت معرفی شده اند، و خرده گیران بر شیعه نیز همین اعتقاد را وسیله نکوهش و مخالفت خویش قرار داده اند.
اعتقاد به رجعت و بازگشت نخبگان امّت، پیش از قیامت، به دنیا، از ویژگی خاصی برخوردار است و در منابع اسلامی اهمیت آن با بیانات گوناگونی مطرح شده است. در برخی روایات روز رجعت را یکی از روزهای الهی که عظمت و قدرت الهی در آن متجلی خواهد شد، برشمرده اند. امام باقر (ع) می فرماید: «ایام الله عزو جل ثلاثة یوم یقوم القائم و یوم الکرة و یوم القیامة» روزهای خدا سه روز است؛ روزی که قائم (عج) قیام می کند و روز رجعت و روز قیامت.
علامه طباطبائی در باره کلمه یوم الله در کلام الله می فرماید: «این که ایام خاصی به خدا نسبت داده می شود با این که همه روزها متعلق به خداست، نکته اش این است که در آن روزهای خاص، امر خدا چنان ظهوری می یابد که برای هیچ کس دیگری این ظهور پیدا نمی شود. مثل مرگ در آن موقعی که تمام اسباب دنیوی از تاثیرگذاری می افتد و قدرت و عظمت الهی ظهور و بروز می کند. ایشان در ادامه احتمال دیگری را در تفسیر «ایام الله» بیان می کند که ممکن است مقصود این باشد که نعمتهای الهی در آن روز ظهور خاصی می یابند، که آن ظهور برای غیر او نخواهد بود، مثل روز نجات حضرت ابراهیم (ع) از آتش.
پس منظور از «ایام الله» روزهایی است که امر الهی اعم ازنعمت یا نقمت، عزت و ذلت ظهور تامّ می یابد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت هشتم
انکار رجعت و نظر ائمه
در حدیثی از امام صادق (ع)، عدم ایمان به رجعت، همسنگ و هموزن انکار ایشان قرار داده شده و کسانی را که به این موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دایره «امامت و ولایت» معرفی فرموده اند: «لیس منا من لم یؤمن بکرتنا و لم یستحل متعتنا؛ از ما نیست کسی که ایمان به رجعت نداشته باشد. دقت کنید که موضوع رجعت در کلام اهل بیت به عناوینی مانند کرّه و حشر نیز بیان شده است.
آن حضرت در حدیث دیگری، یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت برشمرده و می فرمایند: «من اقرّ بسبعة اشیاء، فهو مؤمن و ذکر منها الایمان بالرجعة» هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن است، و در میان آن هفت چیز ایمان به رجعت را ذکر فرمودند. لازمه چنین سخنی آن است که ایمان کامل زمانی حاصل می شود که علاوه بر اعتقاد به توحید و…، اعتقاد به رجعت نیز وجود داشته باشد. بر این اساس بر هر شیعه ای این اعتقاد ضروری است، از سوی دیگر این امید را در دل خویش زنده نگه می دارد که اگر پیش از ظهور منجی عالم بشریت از دنیا برود خداوند وی را برای نصرت دین خویش و درک لقای آن حضرت ، به دنیا برمی گرداند.
حال پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که: آیا اعتقاد به رجعت از منظر تشیّع، از اصول دین است یا اصول مذهب، و یا هیچ کدام، بلکه از ضروریات مذهب شیعه به شمار می رود؟
برخی از محققان و نویسندگان معاصر آن را از اصول مذهب تشیّع و عده ای از ضروریات آن (اصول دین) می دانند و عده ای نیز بر این باورند که اعتقاد به رجعت، نه از اصول مذهب و نه از ضروریات آن، بلکه از اموری است که نزد اکثر شیعیان، پذیرفته شده است.
اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست و معتقد نبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نیست، برخی آن را از اصول مذهب امامیه می دانند؛ اما بطور عام اعتقاد به رجعت در زمان امام مهدی را از ضروریات تشیع دانسته اند به طوری که اعتقاد به اصل رجعت گروهی از مؤمنان و کافران، به دنیا پیش از قیامت، از نظر بسیاری از علمای شیعه ضروری است. هر چند که باور داشتن جزئیات مسائلی که در رجعت اتفاق می افتد لازم و ضروری نیست.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت نهم
انکار رجعت و نظر ائمه
در سخنان بسیاری از اندیشمندان کلامی، رجعت به عنوان یک امر اعتقادی مطرح شده، به طوری که اعتقاد به آن را ضروری شمرده اند، به عنوان نمونه: مرحوم عبدالله شبّر در جلد دوم حق الیقین فی معرفه اصول الدین می فرماید: «پس اعتقاد به اصل رجعت به طور اجمالی واجب است… هر چند که تفاصیل آن موکول به ائمه اهل البیت می شود.
نکته شایان توجّه این است که مطالب یادشده مبنی بر ضرورت اعتقاد به رجعت، بدان معنی نیست که از دیدگاه عقاید شیعی، اصل رجعت در شمار اصول دین بوده و همپایه اعتقاد به توحید، نبوت و معاد می باشد؛ بلکه بسان بسیاری از ضروریات دینی یا رویدادهای تاریخی انکارناپذیر، از مسلمات قطعی محسوب می گردد. به عنوان مثال: همه مسلمانان باور دارند که جنگ بدر، نخستین غزوه ای بود که بین مسلمانان و مشرکان مکّه در سال دوم هجرت به وقوع پیوست… اما قطعیّت چنین حادثه ای و اعتقاد به وقوع آن در زمره اصول عقاید اسلامی به شمار نمی آید. و با این همه، کسی ازمسلمانان را نیز یارای انکار آن نیست.
از همین رو در جلد پانزدهم از تفسیر نمونه آمده «شیعه در عین اعتقاد به رجعت که آن را از مکتب ائمه اهلبیت (ع) گرفته است، منکران رجعت را کافر نمی شمرد، زیرا رجعت از ضروریات مذهب شیعه است، نه از ضروریات اسلام؛ ازاین رو، رشته اخوت اسلامی را با دیگران به خاطر آن نمی گسلد، ولی به دفاع منطقی از عقیده خود ادامه می دهد.
اعتقاد به رجعت در قرن نخست در میان شیعیان معروف بوده و در کتاب اسرار آل محمد اثر سلیم ابن قیس که از قدیمی ترین کتاب های شیعه می باشد مطرح شده است. نجاشی در کتاب الرجال اورده که در قرن دوم و سوم اعتقاد به رجعت در زمان امام زمان از نشنه های آشکار شیعه شمرده شده و حتی فضل ابن شاذان دو کتاب با موضوع رجعت در عصر امام مهدی نوشته است. شیخ صدوق در کتب مختلفی مانند عیون اخبار الرضا، معانی الاخبار و حتی الخصال احادیثی مربوط به آثار اعتقاد به رجعت در زمان پسر انسان را نقل کرده و از همین رو ست که در الایقاظ شیخ حر عاملی بیا می کند هیچ یک از علمای امامیه رجعت در زمان امام مهدی را انکار و یا احادیث آن را تضعیف و تاویل نکرده است.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت دهم
دلائل اثبات رجعت
عالمان شیعه در طول قرون گذشته در باب اثبات اعتقاد به رجعت قلم فرسایی نموده و به اشکالات مخالفان پاسخ دده اند. از جمله این آثار می توان اوائل المقالات شیخ مفید در قرن چهارم، رسائل شریف سید مرتضی در قرن پنجم را نام برد. شیخ حر عاملی نیز در الایقاظ دوازه دلیل در این زمینه بیان فرموده اند. نخست باید دانست که مسئله «رجعت» در جهان مادی با مسئله حیات مجدد در روز رستاخیز کاملاً مشابهت دارد و رجعت و معاد دو پدیده همگون هستند، با این تفاوت که رجعت محدودتر بوده و قبل از قیامت به وقوع می پیوندد؛ اما در قیامت همه انسانها برانگیخته شده زندگی ابدی خود را آغاز می کنند. بنابراین، کسانی که امکان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفته اند، باید رجعت را که زندگی دوباره در این جهان است، ممکن بدانند؛ و از آنجا که روی سخن ما با مسلمانان است و مسلمانان اعتقاد به معاد را از اصول شریعت خود می دانند، به ناچار باید امکان رجعت را نیز بپذیرند.
معاد از نظر بسیاری از مسلمانان، معاد جسمانی عنصری است، یعنی روح آدمی به همین بدن مادی عودت می کند. حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی مقرون به اشکال و مانع نباشد، طبعا بازگشت آن به این جهان قبل از قیامت نیز مقرون به اشکال نخواهد بود؛ زیرا امر محال در هیچ زمانی انجام پذیر نیست. با این مثال عدم امکان عقلی آن را رد می کنیم.
از نظر همه مسلمانان، قطعی و انکارناپذیر است که آدمی با فرارسیدن پیک أجل از میان نمی رود؛ بلکه فقط ارتباط بدن وی با روح قطع شده حیات مادی از کالبد او رخت برمی بندد. روح هرگز نمی میرد و مرگ جز گسسته شدن پیوند روح از بدن چیز دیگری نیست، و این گسستگی تا روز رستاخیز ادامه دارد و در آن هنگام که خدای قادر قاهر همه آفریدگان را زنده می فرماید، بار دیگر این روح به بدن بازگشته و جسم بی جان حیات دوباره می یابد. بنابراین، با توجه به آن که بین رجعت و معاد شباهت کامل وجود دارد و هر دو عبارت از بازگشت انسان به حیات مجدد و آفرینش نوین و به دیگر سخن پیوند مجدد روح با بدن می باشند؛ امکان رجعت اثبات می گردد، زیرا وقوع معاد امری است مسلم و پذیرفته شده.
از مطالب یادشد درمی یابیم که عقل درباره اثبات رجعت، همان قدر ایفای نقش می کند که در اثبات معاد نقش دارد، پس می توان گفت: بازگشت به دنیا از نظر عقل، هیچ گونه مانعی نداشته و عقل هیچ گونه مخالفتی با آن ندارد؛ زیرا قدرت ذات اقدس الهی بر هر چیز ممکن تعلق می گیرد و عقل امتناعی در زنده شدن مردگان بعد از مردن سراغ ندارد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت یازدهم
دلائل اثبات رجعت
یکی دیگر از دلایل اثبات رجعت استناد علما کلامی تشیع به کتاب الله یعنی قرآن است. از نظر شیعه، قرآن به مسئله رجعت پرداخته و ثبوت و وقوع آن را هم در امتهای گذشته و هم در آخرالزمان و در آیات متعددی به صورت مفصل بیان کرده است.
جناب حر عاملی شصت آیه، طبسی در الشیعه و الرجعه هفتاد آیه و علامه مجلسی در بحار الانوار حدود صد و بیست آیه را تفسیر و تطبیق کرده اند.
یکی از دلائل وقوع آن، وجود مواردی از بازگشت به دنیا در امتهای گذشته است که قرآن کریم در ضمن بیان وقایع و رخدادهایی که در امتهای گذشته واقع شده برخی از آنها را بیان فرموده است.
با امعان نظر در این آیات شریفه درمی یابیم که بازگشت مردگان به دنیا امری است ممکن و قابل قبول که با سنتهای الهی مخالفت ندارد. روشن است که هدف از آوردن این آیات، جز اثبات امکان بازگشت به جهان مادی و وقوع آن در امتهای پیشین چیز دیگری نیست. هر چند میان رجعت نزد شیعه و بازگشت افرادی از امتهای گذشته تفاوتهایی وجود دارد که در منابع روایی مربوط به رجعت نقل شده است. به تعبیر دیگر: آیاتی که بیانگر بازگشت افرادی از امتهای گذشته به دنیا است، گویای آن است که رجعت محال نیست و به صورت کمرنگ، در امتهای پیشین وجود داشته است. ازاین رو، قائلین به رجعت سخنی محال و عجیب و غریبی نگفته اند. مانند داستان عزیر در سوره بقره یا مانند همان درباره گروهی از بنی اسرائیل که در آیه 56 همان سوره درباره اش سخن آمده نشان می دهد در اقوام پیشین نیز مسئله رجعت اتفاق افتاده است. در کتاب مقدس بخش کتاب پادشاهان از عهد عتیق نیز مواردی ذکر شده است. اما یکی از روشن ترین آیات در این زمینه مربوط است به آیه شریفه 82 از سوره کریمه نمل که می فرماید : و روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما تکدیب می کردند محشور می کنیم و آن ها را نگه می داریم تا ب یکدیگر بپیوندند. در این آیه از زنده شدن گروهی از انسان ها سخن رفته در حالی که درباره روز قیامت از زنده شدن همگان سخن می گوید. این تفاوت نشان می دهد که آیه 82 سوره نمل به یک نوع دیگر از زنده شدن محدودتر در دنیا اشاره دارد که شیعیان آن را رجعت می دانند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت دوازدهم
دلائل اثبات رجعت
به طور کلی آیاتی را که درباره رجعت وارد شده را می توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته ای که بر وقوع رجعت در امتهای گذشته دلالت دارد و دسته ای که بر وقوع آن در آینده دلالت می کند.
الف) دلایل ثبوتی و وقوعی رجعت
استدلال به آیاتی را که حکایت از وقوع رجعت در امتهای گذشته دارد می توان در قالب یک قیاس منطقی به صورت زیر بیان کرد:
رجعت، امری است که بارها در امتهای پیشین رخ داده است و هر امری که در امتهای گذشته رخ داده باشد، در این امت (امت پیامبر اسلام) نیز واقع خواهد شد، پس نتیجه می گیریم که رجعت در این امت نیز واقع خواهد شد.
نکته شایان توجه این که همان گونه که ملاحظه می شود، استدلال مزبور به صورت شکل اول از اشکال چهارگانه استدلال منطقی است که در صورت تمام بودن مقدمات آن ، در صحت نتیجه آن نمی توان تردید کرد.
اکنون باید دید آیا مقدمات آن تمام است یا خیر؟ برای اثبات مقدمه نخست(صغری) به آیات زیر که همگی بر وقوع رجعت در امتهای گذشته دلالت دارد، تمسک شده است:
1ـ مرگ چند هزار نفر و حیات دوباره آنان: قرآن کریم می فرماید: «الم تر الی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت، فقال لهم الله موتوا، ثم احیاهم انّ الله لذو فضل علی الناس و لکنّ اکثر الناس لایشکرون» آیا ندیدی گروهی را از ترس مرگ از خانه های خود بیرون رفتند، در حالی که هزاران تن بودند، پس خداوند به آنها فرمود: «بمیرید»، پس خداوند آنها را زنده کرد، که خداوند نسبت به بندگان خود صاحب فضل و احسان است، امّا بیشتر مردمان سپاسگزاری نمی کنند.
این آیه شریفه بیانگر این است که آنچه در امتهای گذشته رخ داده در این امت( امت پیامبر اسلام) نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسئله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده باید در این امت نیز اتفاق بیفتد.
در تفسیر این آیه شریفه، مفسران سخنان فراوانی بیان کرده اند که آیا شمار آنها10 هزار، 30 هزار، 40 هزار و یا70 هزار نفر بوده؟ و آیا اهل شام بودند و یا اهل «داوَرْدان» در شرق واسط و این که آیا از ترس طاعون فرار کردند، یا از وبا و یا از جهاد؟ ولی اتّفاق نظر دارند که آنها هزاران نفر بوده اند که از ترس مرگ، از خانه و کاشانه خود گریختند و به فرمان خداوند در یک لحظه از دنیا رفتند و به قدرت پروردگار یک بار دیگر به این جهان برگشتند.
برخی از مفسّران فاصله مرگ و زنده شدن آنها را هشت روز بیان کرده اند ولی برخی دیگر تصریح کرده اند که کاملاً بدن آنها فرسوده و استخوانهایشان پوسیده بود.
امام صادق (ع) از این فاصله به «روزگاری بس طولانی» تعبیر و امام رضا (ع) تعداد آنها را 35 هزار نفر و فاصله مرگ آنان را تا هنگام زنده شدن، 60 سال بیان فرموده است.
از امام باقر(ع) روایت شده که آنها به زندگی خود بازگشتند، در خانه های خود مسکن گزیدند، با همسران خود زندگی کردند، آن گاه با أجل طبیعی از دنیا رفتند. و معنای رجعت چیزی جز این نیست.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت سیزدهم
دلائل اثبات رجعت
2- زنده شدن پس از صد سال مرگ: «اَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَة وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها، قالَ أَنّی یُحْیی هذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوْتِها؟ فَأَماتَهُ اللهُ مِائَةَ عام ثُمَّ بَعَثَهُ، قالَ: کَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْما اوْ بَعْضَ یَوْم. قالَ: بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عام. فَانْظُرْ اِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ. وَ انْظُرْ اِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنّاسِ. وَ انْظُرْ اِلَی الْعِظامِ، کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْما. فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ، قالَ: أَعْلَمُ اَنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیْ ء قَدیر» یا همانند کسی که از کنار دهکده ای گذشت، که دیوارها بر روی سقفهای آن فرو ریخته بود. گفت: چگونه خداوند اینها را پس از مرگشان زنده می کند؟ خداوند او را یکصد سال میراند، سپس زنده کرد و به او فرمود: چقدر درنگ کرده ای؟ گفت: یک روز یا قسمتی از آن. فرمود: نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی. به غذا و نوشیدنی ات بنگر که هیچ گونه تغییر نیافته اند، ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه متلاشی شده) برای این که تو را نشانه ای برای مردمان قرار دهیم. اینک به استخوانها نگاه کن که چگونه آنها را برداشته به یکدیگر پیوند داده، گوشت بر آنها می پوشانیم. هنگامی که (این حقیقت) بر او آشکار شد، گفت: می دانم که خدا بر هر چیزی تواناست.
بیشتر مفسران معتقدند که یکی از پیامبران الهی در راه سفری طولانی از روستائی عبور کرد و با آثار مرگ و نیستی در این سرزمین روبه رو شد، به یاد رستاخیز و زنده شدن مردگان افتاد و در حالی که قدرت کامله خدا را باور داشت، با شگفتی از خود پرسید: مردگان این روستای ویران را بعد از درنگ دراز مدت در قبر چه کس حیات دوباره می بخشد؟ آن گاه پروردگار بزرگ با میراندن وی پاسخ این پرسش را بیان فرمود. او مرد، مرکبش از هم متلاشی شد، ولی غذائی که همراه داشت هیچ گونه دگرگونی نیافت. پس از صد سال زنده شد و گمان کرد که تنها یک نیمروز خوابیده است؛ زیرا هنگام ظهر جانش را ستاندند و پیش از غروب آفتاب به دنیا بازگشت؛ اما چون به مرکب پوسیده خود نگریست، دریافت که مرده و بار دیگر زنده شده است و هنگامی که این مرکب در مقابل دیدگان او زنده شد، باور کرد که خدای سبحان همه مردگان را در روز قیامت زنده می نماید.
این آیه شریفه صراحت دارد که شخص مزبور به مدت صد سال از دنیا رخت بربسته سپس به اذن خداوند متعال حیات مجدد یافته است، و این نمونه ای روشن بر امکان بازگشت مجدد ارواح به دنیا می باشد. همچنان که خداوند قاهر نیز در پایان آیه می فرماید: «ولنجعلک آیة للناس، و انظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما، فلما تبین له قال اعلم ان الله علی کل شی ء قدیر» و برای آن که ترا برای مردم نشانه (قدرت خود) قرار دهیم، و به استخوانهای (الاغ) بنگر که چگونه آنها را به یکدیگر پیوند داده سپس بر آن گوشت می پوشانیم؛ پس چون این جریان را مشاهده کرد، گفت: باور دارم که خدا بر هر کاری تواناست.
مشهور این است که این شخص «عُزَیر» نام داشت، اما برخی مفسّران، این داستان را مربوط به «ارمیا» دانسته اند و در مورد این که آیا این شخص مؤمن بود یا نه، در میان مفسّران اقوال مختلفی است، ولی آنچه مسلّم است، این است که به نصّ قرآن کریم شخصی را خداوند منّان یکصد سال تمام میرانده، سپس او را زنده کرده و مرکبش را نیز در برابر دیدگانش زنده نموده است.
هنگامی که عُزَیر به شهر آمد و به کسان خود گفت که من عُزَیر هستم، باور نکردند، پس تورات را از حفظ خواند، آن گاه باور کردند؛ زیرا کسی جز او تورات را از حفظ نداشت.
از امام علی (ع) روایت شده که هنگامی که عُزَیر از خانه بیرون رفت، همسرش حامله بود و عُزَیر پنجاه سال داشت، چون به خانه بازگشت، او با همان طراوتِ 50 سالگی بود و پسرش 100 ساله بود.
این داستان، یکی از روشنترین ادلّه رجعت است که امام علی (ع) در برابر «ابن کوّا» که از خوارج بود، به آن استدلال فرمود. دیگر امامان معصوم (ع) نیز به آن استدلال کرده اند و دانشمندان شیعه نیز در طول قرون و اعصار، در کتابهای تفسیری و عقیدتی خود به آن استناد نموده اند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت چهاردهم
دلائل اثبات رجعت
3- زنده شدن گروهی از بنی اسرائیل: حضرت موسی (ع) هفتاد نفر از برگزیدگان قوم خود را به کوه «طور» برد، تا شاهد گفتگوی ایشان با خدا و دریافت الواح از سوی خداوند متعال باشند، هنگامی که به کوه طور رسیدند و گفتگوی حضرت موسی (ع) را با خدا مشاهده کردند، گفتند: «و اذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة فاخذتکم الصاعقة و انتم تنظرون، ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون» ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم، مگر این که خدا را آشکارا به ما بنمایانی؛ پس صاعقه شما را در برگرفت، در حالی که می نگریستید. سپس شما را بعد از مرگتان برانگیختیم، شاید سپاسگزاری کنید.
این آیات شریفه به داستان گروهی از پیروان حضرت موسی (ع) اشاره می نماید که خواستار دیدار خدا بودند، هر چه حضرت موسی(ع) آنها را از این خواسته جاهلانه منع کرد، آنان بر خواهش خود اصرار ورزیدند، تا سرانجام صاعقه آمد و همه آنها را نابود کرد. ولی خداوند آنان را حیات دوباره بخشید. مفسران معتقدند که این آیات درباره هفتاد نفر از قوم بنی اسرائیل نازل شده است، همانان که برای میقات پروردگار برگزیده شدند و به سبب جهالت گرفتار عذاب گردیدند: «و اختار موسی سبعین رجلاً لمیقاتنا فلما اخذتهم الرجفة قال رب لوشئت اهلکتهم من قبل و ایای» موسی هفتاد نفر ازمردان را برای میقات ما برگزید، پس چون لرزش شدید آنان را فراگرفت، موسی عرضه داشت: پروردگارا اگر می خواستی من و ایشان را پیش از این هلاک می کردی.
حضرت موسی (ع) عرضه داشت: بار پروردگارا! اگر این گروه زنده نشوند، من چگونه به سوی قوم خود بروم؟ آنها مرا به قتل اینان متّهم خواهند ساخت! خداوند منّان بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه حضرت موسی به سوی خانه و کاشانه خود باز گشتند. در مورد سرگذشت آنها هیچ اختلافی بین امّت اسلامی نیست و قرآن کریم به صراحت از مرگ آنها و سپس زنده شدنشان سخن گفته است: «ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون» آن گاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم، تا شاید سپاسگزار باشید.
قرآن کریم به روشنی تأکید می کند که آنها به وسیله صاعقه جان سپردند، سپس با قدرت پروردگار، دوباره زنده شدند و معنای «رجعت» چیزی جز زنده شدن پس از مرگ نیست.
همه مفسّران در تفسیر آیه شریفه به مرگ آنها و سپس زنده شدنشان به درخواست حضرت موسی و به قدرت خداوند متعال تصریح کرده اند.
بیضاوی در تفسیر انوار التنزیل می نویسد: مقید کردن کلمه «بعث» به کلمه «موت» از آنروست که گاهی انسان بعد از بی هوشی یا خواب برانگیخته می شود (که آن را نیز بعث می گویند)، ولی اینان در اثر صاعقه حیات خود را از دست داده بودند.
همچنین در کشاف آمده است: صاعقه آنان را میراند و این مرگ یک شبانه روز به طول انجامید.
طبری در جامع البیان می نویسد: صاعقه آنان را هلاک کرد، سپس برانگیخته شدند و به مقام پیامبری رسیدند.
سیوطی در تفسیر «درالمنثور» و تفسیر «الجلالین» و ابن کثیر دمشقی و فخررازی، نیز بر همین معنی تأکید ورزیده و برانگیختن بعد از صاعقه را به «زنده کردن»، تعبیر می کنند.
مفسران شیعه، مانند شیخ طوسی در تبیان و شیخ طبرسی در مجمع البیان نیز بر همین عقیده اند، و به طور کلی تتبع در کتب تفسیر بیانگر آن است که همه نویسندگان کتب تفسیر همگام با مفسران نخستین قرآن، مانند: قتاده، عکرمه، سدی، مجاهد و ابن عباس بر این نظر اتفاق دارند که هفتاد تن از افراد قوم بنی اسرائیل در اثر صاعقه ای آسمانی جان خود را از دست دادند و خدا بر ایشان مرحمت فرموده برای دومین بار آنان را به دنیا بازگرداند.
امام علی (ع) در مورد این هفتاد نفر فرمود: این هفتاد نفر برگزیدگان حضرت موسی(ع) پس از مرگ زنده شدند، به خانه های خود رفتند، ازدواج کردند، صاحب اولاد شدند و پس از فرارسیدن اجلشان از دنیا رفتند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت پانزدهم
دلائل اثبات رجعت
4- زنده شدن مقتول بنی اسرائیل: «و اذ قتلتم نفسا فادارأتم فیها والله مخرج ما کنتم تکتمون، فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیی الله الموتی و یریکم آیاته لعلکم تعقلون» و (یاد آورید) آن هنگام را که انسانی را کشتید و درباره قاتل او اختلاف کردید، حال آن که خدا ظاهرکننده آن چیزی است که شما پوشیده داشتید. پس گفتیم بخشی از آن گاو را به قسمتی از آن مرده بزنید. این چنین خدای یکتا مردگان را زنده می کند و نشانه های خود را به شما می نمایاند، شاید خرد خویش را بکار گیرید.
داستان پیرمردی است که ثروتی سرشار و نعمتی بی شمار و پسری یگانه داشت که پس از مرگ پدر همه آن ثروت به او منتقل می شد، ولی عموزادگانش که تهی دست بودند بر او حسد کردند و او را به قتل رسانیدند و جسدش را در محله قومی دیگر انداختند و تهمت قتل را به آنها بستند و به خونخواهی برخاستند. اختلاف شدیدی پدید آمد و کار پیکار به محضر حضرت موسی (ع) کشیده شد تا در میان آنها داوری کند. آن گاه خدا به حضرت موسی وحی کرد که به همان خویشاوندان فرمان دهد گاو ماده ای را ذبح نموده و قسمتی از بدن این گاو را به بدن مقتول زنند تا او زنده شود و قاتل خود را معرفی کند.
هر گاو ماده ای را که ذبح می کردند کفایت می کرد، ولی آنان با پرسشهای بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هر بار نشانه هایی گفته شد که آن نشانه فقط با یک گاو تطبیق نمود که متعلق به کودکی یتیم بود. ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از
بدن گاو را به بدن مقتول زدند، او با قدرت الهی زنده شد و گفت: ای پیامبر خدا! مرا پسر عمویم به قتل رسانیده است، نه آنها که به قتل متّهم شده اند و حضرت موسی (ع) امر فرمود: پسر عمویش را قصاص کردند.
از امام حسن عسکری (ع) روایت شده که: شخص مقتول شصت سال داشت هنگامی که به اذن خدا زنده شد، خدای تبارک و تعالی هفتاد سال دیگر به او عمر داد و یکصد و سی سال عمر کرد، و تا پایان عمر از نشاط و تندرستی و سلامتی حواسّ برخوردار بود. پروردگار مهربان پس از نقل این داستان می فرماید: «و خدا این گونه مردگان را زنده می کند» بدین معنی که رویداد مذکور نشانی از قدرت خلل ناپذیر الهی بر زنده کردن مردگان بوده و هیچ کس را نرسد که به انکار این و اقعیت مسلم دست یازد.
در میان مفسران هیچ گونه اختلافی درباره این شرح آیات وجود ندارد، وتنها اختلافات جزئی آنان به کلمه «بعض» مربوط می شود، و به طور دقیق معلوم نیست کدام عضو گاو را به چه بخشی از بدن مقتول تماس دادند.
سیوطی در «درالمنثور»، طبری در «جامع البیان»، ابن کثیر در تفسیر خود نقل می کنند که در اثر این کار شخص مقتول زنده شد، قاتل خود را نام برد و از دنیا رفت.
طبری در شرح جمله «کذلک یحیی الله الموتی» می نویسد: «این سخن، خطابی است از خداوند به بندگان مؤمن و احتجاجی است با مشرکانی که رستاخیز را دروغ می شمردند، بدین شرح که، ای تکذیت کنندگان حیات پس از مرگ! از زنده شدن این شخص مقتول عبرت بیاموزید؛ زیرا همان گونه که من این شخص را حیات دوباره بخشیدم، مردگان را نیز بعد از درگذشتشان در روز قیامت زنده خواهم نمود.
فخر رازی و زمخشری و بیضاوی معقتدند که در کلام خدا جمله هایی پنهان است و در حقیقت چنین بوده است: «پس گفتیم که قسمتی از بدن مقتول را به عضوی از گاو بزنید، آنان این کار را انجام دادند و مقتول زنده شد» که جمله بعدی بر وجود این جمله پنهان دلالت می کند.
در میان مفسران شیعه نیز کسی جز این نگفته و همگی داستان یاد شده را کار خارق العاده ای می دانند که بازگو کننده قدرت انکارناپذیر خداوندی است.
از دیگر موارد رجعت که در امتهای گذشته رخ داده است، می توان به رجعت اصحاب کهف و برگشت اهل ایوب و رجعت ذی القرنین و… اشاره کرد؛ البته اذعان به رجعت در امتهای گذشته، اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه در برخی از کتب آسمانی ادیان دیگر نیز اشاراتی به رفته است، که در پایان همین مبحث به آن اشاره خواهد شد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت شانزدهم
دلائل اثبات رجعت
بدین ترتیب، تردیدی در تمام بودن مقدمه نخست (صغری= وقوع رجعت در امتهای پیشین) باقی نمی ماند؛ اما آیا هر چیزی که در امتهای گذشته واقع شده باشد، در این امت نیز رخ خواهد داد؟ (کبری).
برای اثبات این مقدمه (کبری) به حدیث نبوی مورد قبول شیعه و اهل سنت تمسک شده است. مضمون این حدیث که با تعابیر مختلف روایت شده، چنین است که پیامبر اعظم (ص) می فرماید: هر چیزی که در امتهای پیشین رخ داده باشد، در این امت نیز رخ خواهد داد.
و نیز فرمود: یکون فی هذه الامه کل ما کان فی بنی اسرائیل حذو النعل بالنعل و القزة
بالقزة
هر اتفاقی که در بنی اسرائیل رخ داده بدون اندکی (ذره ای) کم و زیاد در این امت هم رخ می دهد.
همچنین در کلامی دیگر می فرماید: به آن خدایی که جانم به دست اوست شما مسلمانان با هر سنتی که در امتهای گذشته جریان داشته روبه رو خواهید شد و آنچه در آن امتها جریان یافته مو به مو در این امت جریان خواهد یافت، به طوری که نه شما از آن سنتها منحرف می شوید و نه آن سنتها که در بنی اسرائیل بود، شما را نادیده می گیرد.
کثرت نقل احادیثی به این مضمون در مجامع حدیثی سنی و شیعی، تردید در صحت آن بر جای نمی گذارد و به یقین پیام آور بزرگ اسلام برای امت خود چنین مطلبی را فرموده اند؛ بنابراین امت اسلامی با تمام رویدادهای امم پیشین روبه رو خواهد شد و حوادث مربوط به آنان بدون کم وکاست در میان این امت به وقوع خواهد پیوست. بدین سان مقدمه دوم قیاس که برگرفته از احادیث نبوی است نیز اثبات می گردد، در نتیجه آن نیز نباید تردید کرد، پس رجعت در این امت نیز واقع خواهد شد. علامه طباطبایی در جلد سوم تفسیر المیزان بیان می کنند روایات رجعت متواتر معنوی ست و مخالفان از همان ابتدا اعتقاد به آن را از مختصات شیعه و ائمه می دانستند و اگز بعضی از این احادیث قابل خدشه شدند ضرری به تواتر آن ها نمی رساند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت هفدهم
دلائل اثبات رجعت
یکی دیگر از دلائل اثبات رجعت در زمانه زمامداری امام مهدی بیان این امر در ادعیه ائمه طاهرین می باشد. از معروفترین دعاهایی که به این امر در آن اشاره شده می توان موارد زیر را به عنوان چند نمونه بیان نمود :
دعای عهد که علامه مجلسی در جلد هشتاد وسوم از بحار الانوار از امام صادق نقل کرده است که ایشان می فرماید هر کس این دعا را چهل صبح بخواند امام مهدی را درک خواهد کرد و چنانچه قبل از ظهور بمیر ، دوباره زنده شده و به دنیا بر می گردد.
شیخ عباس قمی در ادعیه روز میلاد امام حسین روایت کرده که در توقیعی از دست مبارک امام حسن عسکری به قاسم ابن علا دعایی برای این روز آمده که با واژه هایی مانند کرّه و اوبه که مترادف با رجعت هستند به رجعت در زمانه ظهور فرزندشان امام زمان اشاره کرده اند.
یکی دیگر از نمونه های متواتر دعای دحو الارض است. این دعا را شیخ طوسی در مصباح المجتهد و علامه مجلسی در جلد پنجاه و سوم بحار الانوار نقل کرده اند که در فرازی از آن از خدا درخواست می شود که رجعت کنیم تا از کمک کنندگان حضرتش باشیم.
در بصائر الدرجات علامه حلی ضمن دعایی که امام رضا به یونس ابن عبد الرحمان آموخت از خداوند درخواست می شود که قدرت امامانی که بعد از امام مهدی به دنیا باز می گردند پا بر جا شود. در بسیاری از زیارت نامه های از راه دور و زیارت نامه های قبور امامان نیز به این امر اشاره شده است مانند زیارت جامعه، زیارت وارث، زیارت اربعین، زیارت آل یاسین، زیارت رجبیه و…
صد ها نمونه دیگر از این در کتب ادعیه علمای شیعه به چشم می خورد که در آن به مسئله رجعت به صورت مستقیم یا با عباراتی مترادف اشاره شده است و این بر ما مسلم می کند که در زمان زمامداری پسر انسان امید بازگشت و درک جهان پس از ظهور همواره وجود دارد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت هیجدهم
رجعت در کتب مقدس
گذشته از دلایل عقلی مبنی بر صحت اعتقاد شیعیان به رجعت در آخر الزمان ، این مفهوم در کتب مقدی پیامبران پیشین به خصوص در عهد عتیق و عهد جدید یعنی تورات و انجیل نیز بارها تکرار شده است. در قسمت های بعدی در خصوص اینکه زنده شدن مردگان امکان دارد حکایاتی را از تورات و انجیل ذکر می کنیم و از سویی به آیاتی اشاره می کنیم که در آن به زنده شدن انبیا در عهد امام زمان یعنی آخر الزمان اشاره می کند که همان مفهوم رجعت در تعالیم شیعیان است.
از جمله حكاياتي كه در كتب مقدس عهد عتيق آمده داستان اليشع نبي است كه در كتاب پادشاهان ذكر شده است و او يكي از پيامبران بني اسرائيل است كه كرامات و معجزات فراواني از او نقل شده و در دعاي ام داود و مناظرات امام رضا (ع) با علماي يهودی و مسيحی از آن استدلال شده است.
در عهد عتيق کتاب دوم پادشاهان آیات 32 تا 38 از سوره چهارم داستان زنده شدن طفلي به دست اليشع چنين نقل شده:
وقتی الیشع آمد و دید پسر مرده روی رختخوابش است، به تنهایی داخل اطاق شد و در را از پشت بست و نزد خدا دعا کرد. سپس از روی جسد پسر دراز کشید و دهان خود را بر دهان او، چشم خود را روی چشم او، و دست خود را بر دستش گذاشت تا بدن پسر گرم شد. الیشع برخاست و چند بار در اطاق از این سو به آن سو قدم زد و باز روی جسد پسر دراز کشید. این بار پسر هفت بار عطسه کرد و چشمانش را گشود. الیشع جیحزی را صدا زد و گفت : مادر پسر را صدا بزن. وقتی او وارد شد، الیشع گفت : پسرت را بردار. زن به پاهای الیشع افتاد و بعد پسر خود را برداشت و بیرون رفت.
در الایقاظ فی الهجعه بالبرهان علی الرجعه اثر شیخ حر عاملی نقل شده امام رضا(ع) در مناظره خود با يكي از علماي مسيحي كه زنده كردن مردگان و شفاي بيماران را نشانه خدايي عيسي (ع) ميدانست فرمود: اليشع هم از اين كارها ميكرد روي آب راه ميرفت، مرده زنده ميكرد كور مادرزاد و پيسي را شفا ميداد اما امتش وي را خدا نخواندند و هيچكس او را نپرستيد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت نوزدهم
رجعت در کتب مقدس
در عهد عتیق کتاب اول پادشاهان داستان بیوه زن صرفه آمده : آنگاه خداوند ایلیا فرمود : برخیز و به شهر صرفه که نزدیک شهر صیدون است برو و آنجا ساکن شو. من در آنجا به بیوه زنی دستور داده ام خوراک تو را فراهم سازد. ایلیا آنجا رفت و پیر زن را یافت. مدتی گذشت . یک روز پسر آن بیوه زن بیمار شد. حال او بدتر و بدتر شد. مرض او چنان سخت شد كه نفس در او باقي نماند و مُرد . به ايليا گفت: اي مرد خدا مرا با تو چه كار است؟ آيا نزد من آمدي تا گناه مرا به ياد آوري و پسر مرا بكشي؟ او وي را گفت: پسرت را به من بده پس او را از آغوش وي گرفته بالاي خانه كه در آن ساكن بود برد و او را بر بستر خود خوابانيد و نزد خداوند استغاثه نمود گفت: اي يهوه خداي من مسالت اينكه جان اين پسر به وي برگردد و خداوند آواز ايليا را اجابت نمود و جان پسر وي برگشت كه زنده شد. بیوه زن گفت : الان فهمیدم که تو را به راستی مرد خدا هستی و هر چه گویی از جانب خداوند است.
در عهد عتیق کتاب دانیال نبی باب 12 در خصوص زمان آخر چنین آمده است :
آن فرستاده آسمانی که لباس کتان بر تن داشت، در ادامه سخنانش گفت : در آن زمان، فرشته اعظم، میکائیل، به حمایت از قوم تو برخواهد خاست. سپس چنان دوران سختی پیش خواهد آمد که در تاریخ بشر بی سابقه بوده است، اما هر که از قوم تو اسمش در کتاب خدا نوشته شده باشد، رستگار خواهد شد. تمام مردگان زنده خواهند شد بعضی برای زندگی جاودانی و برخی برای شرمساری و خواری جاودانی. سپس به من گفت : اما تو ای دانیال این پیشگویی را مثل یک راز نکهدار، آن را مهر کن تا وقتی که زمان آخر فرارسد. بسیاری کوشش خواهند کرد آن را بفهمند ولی نخواهند توانست… آنچه را که او گفت شنیدم، تو راه خود را ادامه بده، زیرا آنچه گفته ام مهر خواهد شد و مخفی خواهد ماند تا آخر الزمان فرارسد. عده زیادی پاک و طاهر خواهند شد، ولی بدکاران به کارهای بدشان ادامه خواهند داد. از بدکاران هیچکدام چیزی نخواهند فهمید اما حکیمان همه چیز را درک خواهند کرد…. ای دانیال تو راه خود را ادامه بده تا پایان زندگی ات فرارسد و بیارامی. اما بدان که در زمان آخر زنده خواهی شد تا پاداش خود را بگیری.
اين همان اعتقاد شيعه است كه معتقدند: خداوند در روز ظهور حضرت مهدي (عج) گروهي از مومنان خالص وعدهاي از منافقان فاجر را در اين دنيا با همان اندام و صورتي كه بودند پيش از قيامت زنده ميكند تا به گروهي از آنان عزت و گروهي ديگر را ذليل گرداند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت بیستم
رجعت در کتب مقدس
یک نکته ناگفته در خصوص تورات و آخر الزمان توجه به عبارت “در ایام ماشیح” ست. در تورات منظور از این عبارت جهان آینده همان آخر الزمان و در این دنیا است و و نه قیامت. محمد مقداد امیری در پایان نامه ای با عنوان آخر الزمان در تورات، انجیل و قران اثبات شده است که آنان معتقدند ایام سلطنت ماشیح در همین دنیا ست. اکنون آیه های عهد عتیق که می توان از آنها به منزله شاهدی بر بازگشت دسته ای از مردگان به دنیا در روزگار آخر الزمان استفاده کرد به شرح زیر می باشد:
- کتاب حزقیال : 37 : 1-14 : خداوند یهوه چنین می فرماید اینک من قبرهای شما را می گشایم و شما را ای قوم من از قبرهای شما در آورده به زمین اسرائیل خواهم آورد … و روح خود را در شما خواهم نهاد تا زنده شوید.
- کتاب اشعیا : 26 : 19 : مردگان تو زنده خواهند شد و جسدهای من برخواهند خاست. ای شما که در خاک ساکنید. بیدار شده. ترنم نمایید
- کتاب دانیال : 12 : 2 : و بسیاری از آنانیکه در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد، اما اینان به جهت حیات جاودادنی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی
- کتاب دانیال : 12 : 13 : اما تو به آخرت برو زیرا که مُستریح خواهی شد و در آخر این ایام در نصیب خود قائم خواهی بود.
- کتاب دوم پادشاهان : 2 : 1-18 : زمان آن رسیده است که خداوند ایلیا را در گردباد به آسمان ببرد. ( این نکته گفتنی ست که در تلمود کتاب میدارش ظهور ایلیا پیش از ظهور از علائم آخر الزمان است و وی نقش مهمی در آن عصر خواهد داشت. ایلیا آمدن ماشیح را اعلان، جمع آوری آوارگان و پراکنده های یهود را آغاز و مردگان را زنده خواهد کرد.)
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت بیست و یکم
رجعت در کتب مقدس
نکته درخور توجه درباره بحث رجعت در دین یهود این است که در مواردی از تلمود به عنوان تفسیر کتب مقدس، نقل شد که رجعت در همین دنیا و تنها برای نیکان است؛ اما با توجه به نقل جولیوس گرینستون برخی ربانیون (علمای یهود) برانگیخته شدن مردگان در آخر الزمان و در دولت پسر انسان را فقط مخصوص بنی اسرائیل، برخی آن را برای همه مردگان و برخی تنها امل درستکاران یا کسانی می دانستند که شریعت را آموخته یا به علمای شریعت کمک کرده و به عقیده بعضی حداقل به یکی از دستورهای تورات عمل کرده باشند.
همچنین در تلمود اشاره شده است که برخی از بدان نیز برای مجازات به این دنیا باز خواهند گشت. ابن میمون که مرجع معتبر فقه یهود بوده و فیلسوفان متاخر نظریات خود را بر پایه آثار او بنا نهاده اند؛ اعتقاد به رستاخیز را در شمار اصول سیزه دگانه دین یهود بیان کرده است. زنده شدن صالحان و نیکوکاران در آاغاز روزگار مسیحایی و رستاخیز مردگان در ایام ظهور مسیح بخشی از اعتقادات رایج درباره حوادث آخر الزمان است. توجه به این نکته ضروری ست که مسیح موعود یهودیان غیر از مسیح مسیحیان ( عیسی ابن مریم(ع)) است. یهودیان با توجه به پیشگویی های منسوب به عهد عتیق در انتظار آینده ای درخشان در آخر الزمان اند که به دست ماشیح ( به معنای تدهین شده با روغن مسح مقدس) انجام می شود و از جانب خداوند مامور است تا این دوران تازه را آغاز کند.ماشیح در رزبان عبری معادل مسیح در زبان عربی و مشیحا در لهجه آرامی ست و معنای مسح شده با روغن مقدس و مسیح منتظر را می دهد. این مطالب در کتاب قاموس الکتاب المقدس درج شده و اذعان دارند که یهودیان تاکنون به ظهور مسیحی غیر از عیسای ناصری امید دارند که همان نجات دهنده آخر الزمان است.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت بیست و دوم
رجعت در کتب مقدس
در اناجیل به عنوان کتب عهد جدید نیز شواهد زیادی مبنی بر دوباره زنده شدن مردگان در دنیا مطرح می شود مانند حکایتی درباره زنده شدن دختری به دست حضرت عیسی که در انجیل متی بخش نهم و آیات 18 تا 26 با عنوان عیسی دختری را زنده می کند ،چنین نقل شده است : هنوز سخن عیسی تمام نشده بود که سرپرست عبادتگاه آن محل سر رسید و او را پرستش کرد و گفت : دخترم همین الان فوت کرد. ولی استدعا دارم بیایید و دستتان را بر او بگذارید تا زنده شود. پس عیسی و شاگردانش به سوی خانه ی او به راه افتادند. در این وقت زنی که دوازده سال از خونریزی داخلی رنج می برد از پشت سر عیسی آمد و به گوشه ی ردای او دست زد، چون با خود فکر کرده بود که اگر چنین کند، بهبود خواهد یافت. عیسی برگشت و به او فرمود : دخترم غصه نخور. ایمانت باعث شفایت شد. آن زن همان لحظه بهبود یافت. وقتی عیسی به خانه ی سرپرست عبادتگاه رسید و با گروه نوحه خوانها و مردم مضطرب روبرو شد، فرمود : همه بیرون بروید. این دختر نمرده، خوابیده است. سراجام وقتی همه بیرون رفتند، عیسی به داخل اتاق رفته و دست دختر را گرفت، و دختر صحیح و سالم از جای خود برخاست. خبر این معجزه در سراسر آن ناحیه پیچید. از این قیبل است داستان زنده شدن فرزند بیوه زن که دهی از فوت او در عزا و ماتم شد که عیسی دلش به حال مادر داغ دیده سوخته بود و به اذن خداوند پسر را زنده کرد و یا داستان زنده کردن ایلعازر که پهار روز از مرگش گذشته بود و او را به خاک سپرده بودند و حضرت عیسی به خواهش مرتا خواهر ایلعازر او را به دنیا بازگردانید.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت بیست و سوم
رجعت در کتب مقدس
در پاسخ به سئوال که اعتقاد رجعت در مسحیت چگ.نه ست و چه تفاوت ها و شباهت هایی میان رجعت در اسلام و رجعت در مسحیت وجود دارد باید گفت که آنچه مسحیان به عنوان رجعت در نظر می گیرند بیشتر شبیه به عقیده ظهور منجی در اعتقادات مسلمانان است. هنری تیسین در کتاب الاهیات مسیحی اذعان دارد که کلیسای اولیه به تعلیم د رمورد رجعت مسیح علاقه فروانی داشت. رسولان منتظر بودند که مسیح در عصر آنها رجعت فرماید و نسل بعدی هم همین امید پرجلال را حفظ کرد. این انتظار تا قرن سوم هم ادامه داشت ولی از زمان کنستانتین به بعد در مورد آن غفلت شد، تا این که آن را تقربا کنار گذاشتند. در قرن اخیر این حقیقت مسیحی در کلیساها دوباره مورد تاکید قرار گرفته است. در اناجیل چهارگانه بیش از سیصد بار موضوع رجعت ذکر شده است و چندین باب کامل به این موضوع اختصاص یافته است مانند باب 24 و 25 انجیل متی، باب 13 از انجیل مرقس یا باب 21 از انجیل لوقا و مواردی مشابه آن؛ از سویی اهمیت این موضوع در حدی بوده که برخی از رساله های عهد جدید مانند نامه اول و دوم تسالونیکیان یا مکاشفه یوحنا نیز مربوط به موضوع رجعت ست. درک صحیح موضوع رجعت کلید کتاب مقدس است و بدون درک صحیح از این موضوع نمی توانیم بسیاری از تعالیم و آیین های مقدس و وعده های کتاب مقدس را درک نمود. این نکته قابل ذکر است که متکلمان مسیحی موضوع رجعت را به رجعت مسیح تقلیل داده اند. هنری تیسین در الاهیات مسیحی می گوید تا به رجعت معتقد نباشیم آینده نجات برای ما روشن نخواهد بود. در آیات زیادی مسیحیان تشویق شده اند که برای باطگشت مسیح آماده باشند و از این حقیقت تسلی پیدا کنند ، ضعیفان را با این حقیقت تقویت نمایند و سختی ها را تحمل کنند و اعتماد خود را حفظ نمایند؛ زیرا خداوند به زودی مراجعت خواهد مرد و برای منتظران خود برکت و اجر و پاداش خواهد آورد.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت بیست و چهارم
رجعت در کتب مقدس
مراحل رجعت در آیین مسیحی را می توان به صورت زیر بیان نمود :
الف) رجعت اولیه ی مسیح یا آمدن مسیح در هوا
مرحله ی اول بازگشت مسیح، شامل ربوده شدن کلیسا (مؤمنان) است. در یک چشم بر هم زدن، ناگهان و بدون خبر، عیسی(علیه السلام) آنانی را که آماده ی بازگشت به سوی او هستند می رباید. او در این بازگشت به زمین نزول نمی کند، بلکه مقدّسان او را در هوا ملاقات می کنند.
با این رجعت مردگان برخواهند خاست و زنده خواهند شد و زندگان دارای زندگی باقی خواهند گردید. نامه اول تسالونیکیان باب 4 آیه 16 و نامه اول قرنتیان بابا 15 آیه 53 به این موضوع اشاره دارد.
اناجیل چهارگانه اضافه می کنند که هدف از این ملاقات در آسمان، دادرسی ایمان داران و دادن پاداش به مؤمنان و حساب پس دادن در استفاده از استعدادها و اموال و فرصت هایی است که به آنها داده شده بود. هنری تسینین در الاهیات مسیحی می گوید تمام این اتفاقات برای آماده کردن اوضاع و از بین بردن موانع ظهور است.
ب) دوران مصیبت عظیم
مرحله ی اول و دوم ظهور مسیح، دوره ی مصیبت عظیم واقع شده است. این دوره که طبق برخی اشارات در کتاب دانیال از عهد عتیق ، ۷ سال طول خواهد کشید، «چنان زمان تنگی خواهد شد که از زمانی که امتی به وجود آمده تا امروز نبوده است».
وقتی کلیسا ربوده شود، دیگر نمک و نور در جهان نخواهد بود. مدت کوتاهی بعد از ربوده شدن کلیسا تا زمانی که مردم به سوی خداوند بازگشت نکرده اند، بر روی زمین هیچ شخص نجات یافته ای وجود نخواهد داشت. روح القدس خدمت بازدارنده ی خود را از جهان برخواهد داشت. در آن موقع فساد و ظلمت به سرعت زیاد خواهد شد و گناه همه جا را فرا خواهد گرفت، و مرد بی دین ظهور خواهد کرد. علی فاطمیان در نشانه های بی پایان با نقل این بخش از کتاب الاهیات مسیحی اضافه می کند که بی دین، مرد بی دین، دجال، ضد مسیح، قانون شکن همه و همه اشامی متفاوتی ست که برای آن نیروی بازدارنده ئ نظم قانون در زمانه ظهور حکومت پسر انسان بیان می کنند که برخی نیز آن را دولت های بشری فاسد و گروهی آن را خود شیطان قلمداد کرده اند.
رجعت در زمان امام مهدی
قسمت بیست و پنجم
رجعت در کتب مقدس
ج) سلطنت هزار ساله بر زمین و رجعت دوم
در مکاشافات یوحنا آمده وقتی سال های مصیبت بی سابقه به پایان خود نزدیک شوند، روح هایی از دهان اژدها، وحش و نبی کاذب خارج می شوند و پادشاهان جهان را برای جنگ دور یکدیگر جمع می کنند. آنان با هم جمع می شوند تا اورشلیم را تصرف نمایند و یهودیان فلسطین را به اسارت در آورند. ولی در آن موقعی که به پیروزی نزدیک شدند، مسیح با لشکریان خود از آسمان نزول خواهد فرمود و در جنگ نهایی پس از غلبه بر آنان، پیشوایانشان گرفتار و به دریاچه ی آتش افکنده خواهند شد. سپاهیان آنان با شمشیری که از دهان مسیح خارج می شود کشته خواهند شد و راه برای استقرار حکومت پسر انسان هموار خواهد گردید.
این دوره هزار سال به طول می انجامد. نجات دهنده به عنوان فرمانروای جهانی پرستیده شده، عدل و انصاف کامل برقرار خواهد گشت، کلیسا با مسیح حکمرانی خواهد کرد و شیطان و روح های شریر بسته شده و مدت هزار سال در هاویه افکنده خواهند شد. این کلماتی ست که در مزامیر، زکریا، نامه تسالونیکیان و اناجیل چهارگانه به آنها اذعان شده است . هنری تسینین در الاهیان مسیحی می نویسد زآن پس وضعیت طبیعت نیز عوض شده، بارش باران فراوان، و زمین بسیار حاصل خیز و محصول زیاد و عمرها طولانی خواهد شد، شادی ، سعادت ، شفای بدنی ، رفاه ، امنیت و روابط دوستانه بین مردم برقرار و انسان «اشرف مخلوقات» بودن خود را که در موقع سقوط در گناه از دست داده بود، به دست خواهد آورد.
د) داوری
در ابتدای سلطنت هزار ساله، داوری توسط پسر انسان انجام خواهد شد. برای این داوری تمام امت ها جمع خواهند شد و برای صالحان، حیات ابدی و برای طالحان، مجازات و آتش ابدی در نظر گرفته خواهد شد.
عبدالرحیم سیلمانی اردستانی در کتاب درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت بیا می کند که پروتستان ها معتقد به رجعت مسیح در آخر الزمان و در همین دنیا هستند، اما عقیده به اخروی بودن بازگشت مسیح، در سده های اخیر طرف داران بیشتری در میان مسیحیان دارد.
جیمس انس الامیرکانی در جلد دوم کتاب نظام التعلیم فی علم اللاهوت القویم آمرده که کلیسای شرق، هم زمان با رجعت مسیح بر پایی قیامت را خبر می دهد؛ اما حوادثی که هم زمان با آمدن دوباره ی مسیح رخ خواهد داد عبارت اند از:
۱. قیامت؛ ۲. داوری نهایی؛ ۳. پایان جهان؛ ۴. ظهور حکومت مسیح به طور کامل، یعنی داخل شدن کلیسا در عظمت آسمانی خود.
با این حال سلیمانی اردستانی درخصوص نظر کلیسای کاتولیک نوشته که کلیسای کاتولیک نیز در اعتقادنامه ی رسمی خود، اخروی بودن بازگشت مسیح را تأیید می کند:
قبل از داوری نهایی همه ی مردگان برخواهند خاست، و این زمانی است که همه ی اهل قبور صدای پسر انسان را می شنوند و از قبور خارج می شوند.
از عبارت فوق استفاده می شود که صدای پسر انسان (مسیح) کار صور اسرافیل و آغاز قیامت را اعلام می کند، و برگشت مسیح هم زمان با برپایی رستاخیز و قیامت است. بر اساس نظریه ی فوق، دوره ی هزار ساله ی آرمانی کلیسای مسیحیت، قبل از رجعت مسیح خواهد بود.