توقیع امام زمان به جناب عمری ابن عثمان
توقیع امام زمان به جناب عمری ابن عثمان
توقیع امام زمان به جناب عمری ابن عثمان
توقیع امام زمان (عج) به جناب عمری ابن عثمان و فرزندش محمد بن عمری
توقیع عنه علیه السلام کان خرج الی العمری و ابنه رضی الله عنهما، رواه سعد بن عبدالله، قال الشیخ ابوجعفر رضی الله عنه وجدته مثبتاً بخط سعد بن عبدالله رضی الله عنه
این فرمان از طرف حضرت ولی عصر، ارواحنا له الفداء، به افتخار جناب عمری ابن عثمان و فرزندش محمد بن عمری شرف صدور یافته و به قراری که شیخ ابوجعفر فرموده فرمان مزبور را به خط سعد بن عبدالله شخصاً دیده است. و اینک متن توقیع مبارک حضرت صاحب الزمان، روحی له الفداء:
وفقکما الله لطاعته و ثبتکما علی دینه و اسعدکما بمرضاته، انتهی الینا ما ذکرتما ان المیثمی اخبرکما عن المختار و مناظرته من لقی و احتجاجه بان لا خلف غیر جعفر بن علی و تصدیقه ایاه.
و فهمت جمیع ما کتبتما به مما قال اصحابکم عنه و انا اعوذ بالله من العمی بعد الجلاء و من الضلالة بعد الهدی و من موبقات الاعمال و مردیات الفتن فانه عزوجل یقول: «الم، احسب الناس ان یترکوا و ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون».
خداوند شما دو نفر [پدر و پسر] را به طاعت و بندگی خویش موفق و بر دین خود ثابت قدم بدارد و درسایه ذات پاکش به شما سعادت دو جهان عنایت فرماید. آنچه که میثمی به شما خبر داده بود در مورد «مختار» و مناظره او با کسی که اظهار می داشته از حضرت امام حسن عسکری (ع) جانشینی جز جعفر بن علی باقی نمانده، و او هم تصدیق کرده است، به ما رسید. همچنین آنچه که شما به میثمی در پاسخ مطالبی که به یاران شما گفته بود، نوشتید نزد ما روشن است و من از اینکه پس از بینایی و بصیرت [در دین]، دچار نابینایی شوم [و حق را نبینم] و پس از هدایت، گمراه گردم و نیز از فتنه ها و عدم قبولی اعمال، به خدا پناه می برم؛ چه آنکه حق تعالی در قرآن کریم فرموده است: «آیا مردم خیال می کنند که اگر بگویند ایمان آورده اند از آنها می گذرند و آنان را آزمایش نمی کنند؟» [حتماً باید آزمایش شوند.]
کیف یتسقطون فی الفتنة و یترددون فی الحیرة و یأخذون یمیناً و شمالاً، فارقوا دینهم ام ارتابوا ام عاندوا الحق ام جهلوا ما جاءت به الروایات الصادقة و الاخبار الصحیحة او علموا ذلک فتناسوا. اما تعلمون ان الارض لا تخلوا من حجة اما ظاهراً و اما مغموراً.
او لم یعلموا انتظام ائمتهم بعد نبیهم (ص) واحداً بعد واحد الی ان افضی الامر بامر الله عزوجل الی الماضی یعنی الحسن ابن علی صلوات الله علیه فقام مقام آبائه علیهم السلام یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم.
کان نوراً ساطعاً و قمراً زاهراً، اختار الله عزوجل له ما عنده فمضی علی منهاج آبائه (الشهادة) علیهم السلام حذو النعل بالنعل علی عهد عهده و وصیة اوصی بها الی وصی ستره الله عزوجل بامره الی غایة و اخفی مکانه بمشیته للقضاء السابق و القدر النافذ و فینا موضعه و لنا فضله.
و لو اذن الله عزوجل فیما قد منعه و ازال عنه ما قد جری به من حکمه لأراهم الحق ظاهراً باحسن حلیة و ابین دلالة و اوضح علامة و لأبان نفسه و قام بحجته و لکن اقدار الله عزوجل لا تغالب و ارادته لاترد و توفیقه لایسبق.
چگونه در فتنه سقوط میکنند و در حیرت و سرگردانی به سر میبرند و پیوسته به چپ و راست در حرکتند؟! آیا از دین خود جدا افتادهاند؟ (ارتباط آنها با دینشان قطع شده است؟) آیا از روایات معتبر در این مورد بیاطلاع هستند یا آگاهند ولی آن را از یاد بردهاند؟ آیا نمیدانند که خداوند کرهی زمین را از حجت خالی نمیگذارد، اعم از اینکه آن حجت ظاهر و در میان مردم باشد یا غایب از انظار؟
آیا این دستهای که در وجود امام [پس از حضرت عسکری (ع)] شک و تردید دارند، از برنامهی منظم ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین پس از پیامبرشان (ص) بی اطلاع هستند که چگونه یکی پس از دیگری طبق برنامههای تعیین شده به وظیفه خویش عمل کردند و نوبت به امام حسن عسکری (ع) رسید که جانشین پدرانش بود و به امر خداوند مردم را به سوی حق و راه مستقیم ولایت دعوت فرمود؟
او خورشیدی فروزان و ماهی درخشان بود که در آسمان ولایت و امامت میدرخشید و آنگاه که ساعت مقرر فرا رسید و مانند اجداد گرامیاش به سبب شهادت، به جوار رحمت حق شتافت، مانند پدرانش بدون کم و زیاد به عهد خویش وفا نمود و وصیت خود را به وصی و جانشین خودش – که به امر خداوند باید تا روز موعود از نظرها پنهان باشد – سپرد. البته که در مورد جانشین او مقدر الهی این چنین است که محل زندگی او باید مخفی باشد و این برای ما فضیلتی است.
و آن روزی که خداوند به ما اجازه دهد و منع خود را از ظهور ما بردارد، حق در زیباترین لباسها و روشنترین نشانه ها به مردم نشان داده شده، بر همگان آشکار خواهد شد و اساساً حق و حقیقت، خود معرف خویش خواهد بود. لکن چه باید کرد؟ اکنون باید در برابر قضا و قدر الهی و اراده توانایش تسلیم و به انتظار توفیق از جانب ذات پاکش بود.
فلیدعوا عنهم اتباع الهوی و لیقیموا علی اصلهم الذی کانوا علیه و لا یبحثوا عما ستر عنهم فیأثموا و لا یکشفوا ستر الله عزوجل فیندموا و لیعلموا ان الحق معنا و فینا، لا یقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر و لا یدعیه غیرنا الا ضال غوی. فلیقتصروا منا علی هذه الجملة دون التفسیر و یقنعوا من ذلک بالتعریض دون التصریح، ان شاء الله
پس منکران و کسانی را که در شک و تردید هستند بخوانید تا دست از متابعت هوی و هوس بردارند و همان اصول [یعنی برنامه منظم ائمه معصومین (ع)] را که پیروی می کردند رعایت کنند و همان راه را دنبال نمایند. از آنچه از آنها پوشیده است در گذرند و از بحث و فحص در آن خودداری کنند، که به گناه آلوده خواهند شد. اسرار الهی را فاش نکنند، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد و بدانند که حق با ما و در راه دوستی ما است. هیچ کس جز ما این ادعا [یعنی دعوی امامت و جانشینی رسول اکرم (ص)] را ندارد مگر دروغگویان و آنان که بر خداوند افترا بسته و گمراه خیانت پیشه می باشند. بدین مختصر که از ما شنیدید قناعت کنید و از تفصیل و شرح آن درگذرید.
(بحارالانوار، ج53، ص190)