تفسیر سعدی از آیه 102 و 103 آل عمران
تفسیر سعدی از آیه 102 و 103 آل عمران
تفسیر سعدی از آیه 102 و 103 آل عمران
در این آیات گوهرهای رخشانی در دامان اهل ایمان ریخته می شود
اول آنکه از خدا پروا کنید آنچنان که عظمت و جبروت او اقتضا می کند. اگر معشوق جور و جفا نیز نماید ،، بر عاشق است که صبر و وفا نماید
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
سعدی
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن
دیوان شمس
لطیفه دوم آنکه هر چه زودتر بشتابید و رضوان و رضایتاو را طلب کرده و تسلیم او شوید که حقیقت مسلمانی جز این نیست
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
حافظ
سوم نکته نغز آنکه ای اهل ایمان همه به ریسمان الهی چنگ زده که صراط مستقیم و راه عشق است که تنها وحدت پایدار در سایه حق است و غیر آن همه منفعت است و ناپایدار به قول سعدی
استخوانی میانشان انداز
تا تهیگاه یکدگر بدرند
معرفت چهارمی که در این آیه بیان شده آن است که ای اهل ایمان نعمت های گوناگون خدا را یاد کنید از جمله این نعمت کعه قبل از ایمان متفرق بودید و وحدت نداشتید و به سبب ایمان دلهایتان با هم گرم و مهربان شده است.
اهل ذوق حبل المتین را به زلف معشوق تشبیه کرده اند
رسن زلف تو ما را چو رهانید ز چاه
ما از ان روز رسن بازیم و حریف رسنیم
دیوان شمس
زلفش رسنی فکنده در راه
تا هر که فتد بر آرد ز چاه
نظامی – لیلی و مجنون
چو زلف او رسن گردد که دست چاهیان گیرد
چه دستک ها زنم آن دم که پایم در رسن باشد
دیوان شمس
تا سر زلف پریشان تو در جمع آمد
هیچ مجموع ندانم که پریشان تو نیست
سعدی
ما هر روز با این رسن مواجه هستیم که می تواند ما را از چاه حرص و آز و ظلم و خودخواهی نجات دهد. فردوسی نیز در حماسه سرایی بزرگ خود شاهنامه با التفات به این موضوع، رسن زلف معشوق را کمند جذب عاشق کرده آنجا که رودابه با زال می گوید
از آن پروریدم من این تار را
که تا دستگیری کند یار را