تفسیر آیه 45 آل عمران از زبان بزرگان شعر
تفسیر آیه 45 آل عمران از زبان بزرگان شعر
تفسیر آیه 45 آل عمران از زبان بزرگان شعر فارسی همچون حافظ و مولانا
آیه 45 سوره آل عمران :
در این مقام فرشتگان الهی با بانو مریم علیها السلام سخن می گویند. این که ای مریم خداوند تو را بشارت می دهد به اینکه یکی از کلمات خود را که نام آن کلمه عیسی ست و او را عیسی ابن مریم می خوانند در دل تو می افکنیم و او کلمه ای بدیع و زیبا و عزیز است.
از این آیه می توان دریافت که کلمات الهی بر خلاف کلمات آدمیان موجودات عینی و خارجی و تعینات گوناگون هستی اند و آن کلمات خود عین معنی می باشند.
بطور مثال درخت از کلمات الهی ست و حقیقت معنی آن همانموجود عینی ست حال آنگه هر قومی در زبان خود با اصواتی برای آن اسمی ساخته اند تا بدان اشاره کنند.
مولانا در همین راستا ست که سروده
اسم کم جو رو مسمّا را بجو
مه به بالا دان نه اندر آب جو
محی الدین ابن عربی همه پیامبران الهی را کلمات الهی دانسته و هر کلمه ای را حکمتی و معرفتی و از آنان درّ و گهر استخراج کرده که شده فصوص الحکم یا جواهرات حکمت مشتمل بر 27 فصل از آدم تا خاتم حکمت وجودی هر پیامبر الهی را که در قران نام برده شده با تفسیری بر آنچه در قران درباره او امده بیان کرده است.
مسیح کلمه بشارت است یعنی وجود او تمام خبر خوش و نشاط و شادمانی ست
به قول حافظ شیرازی
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
گزارش مولانا از ظهور روح الامین بر مریم از شکوهمندترین مظاهر و مناظر تجلی فرشته بر انسان است
دید مریم صورتی بس جانفزا
جانفزایی دلربایی در خلا
پیش او بررُست از روی زمین
چون مه و خورشید آن روح الامین
لرزه بر اعضای مریم اوفتاد
کاو برهنه بود و ترسید از فساد
صورتی که یوسف ار دیدی عیان
دست از حیرت بریدی چون زنان
همچو گل پیشش برویید او ز گل
چون خیالی که برآرد سر ز دل
گشت مریم بی خود و بی خویش او
گفت بجهم در پناه لطف هو
زآنکه عادت کرده بود آن پاک جیب
در هزیمت رخت بردن سوی غیب
چونکه مریم مضطرب شد یک زمان
همچنان که بر زمین بر ماهیان
بانگ بر وی زد نمودار کرم
که امین حضرتم از من مرم
از سرافرازان عزت سر مکش
از چنین خوش محرمان خود در مکش
این همی گفت و ذباله نور پاک
از لبش می شود پیاپی بر سماک
از وجودم میگریزی در عدم
در عدم من شاهم و صاحب علم
خود بنه و بنگاه من در نیستی ست
یک سواره نقش من پیش ستی ست
مریما بنگر که نقش مشکلم
هم هلالم هم خیال اندر دلم
چون خیالی در دلت آمد نشست
هر کجا که می گریزی با تو هست
و این شاره داره به آنکه مریم به هر سو روی می گردانید او را می دید.
اشارت دیگری به بشارت مسیح و معجزات و کرامات او و تعمیممعنی مسیح و روح القدس به همه زمانها و مانها در ادب پارسی می توان به نمونه های زیر اشاره نمود
گر زمسیح پرسدست مرده چگونه زنده کرد
بوسه بده به پیش او بر لب ما که همچنین
دیوان کبیر شمس
البته حضرت حافظ می گوید او هر چه کرد از فیض روح القدس کرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دگران هم بکنند انچه مسیحا می کرد