آیه 219 سوره بقره با ادبیات فارسی

آیه 219 سوره بقره با ادبیات فارسی

آیه 219 سوره بقره با ادبیات فارسی

آیه 219 سوره بقره با ادبیات فارسی با شعری از سنایی.

بخش اول این آیه در بیان نهی از شراب و قمار است البته با اذعان به این نکته که در این منافعی هم هست اما ضررش بیش از منفعتش بیان شده است. ویلیام شکسپیر در نمایشنامه اتللو تصویری را ترسیم می کند که کم نظیر است :
عجبا از مردمان که دزدی را از پنجره دهان به خانه خود راه می دهند تا گوهر عقل ایشان را برباید و برود. و شگفتا از مردمی که ورود خود را از عالم انسانی به عالم حیوانی با رقص و شادی جشن می گیرند.
سنایی چند قرن پیشتر از شکسپیر به این نکته اشاره کرده است:
نکند دانا مستی، نخورد عاقل مِی
ننهد مرد ِ خردمند سوی مستی پی
چه خوری چیزی کز خوردن ان چیز تو را
نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
گر کنی بخشش گویند که مِی کرد ، نه او
ور کشی عربده گویند که او کرد نه مِی
پس آن می و میخانه ساقی که در ادبیات غنایی ما فراوان است، کدام سخن است؟
نظامی که نخستین دایرکننده میخانه عرفانی ماست در اسکندرنامه آورده :
مپنداری ای خضر ِ پیروز پی
که از مِی مرا هست مقصود مِی
مرا ساقی از وعده ایزدی است
صبح از خرابی، مِی از بیخودی است
من از مِی همه بیخودی خواستم
بدین بیخودی مجلس آراستم
بیا ساقی از سر بنه خواب را
مِی ناب ده عاشق ناب را
میی کو چو آب زلال آمده است
به هر چار مذهب حلال آمده است
بیا ساقی از خُمّ ِ دهقان پیر
میی در قدح ریز چون شهد و شیر
نه ان مِی که امد به مذهب حرام
میی کاصل مذهب بدو شد تمام
حافظ زبان پارسی به صراحت می را از شراب انگوری جدا کرده
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
اما یک مستی بالاتر از مستی آب انگور هم هست که در مذهب ما حرمتش بیشتر است ، از آن رو که مستی از آب انگور اغلب به عربده ای و مخاصمتی و گاه به تفریح و مطایبتی پایان می پذیرد و به دنبال ش هوشیاری ست اما غرور به مال و جاه و ثروت و زیبایی وبدتر از آن عُجب و خودبینی در عبادت، از آن اقسام مستی ست که ادمی را از فطرت خویش دور کرده و نادر مردی باید که از آن به هوش تواند امد
ز خانقاه به میخانه میرود حافظ
مگر زمستی زهد و ریا به هوش آید
در بیتی دیگر به کنایت این مستی از عُجب و خودبینی را در حق محتسب بیان می دارد که
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق وی کس این گمان ندارد
در ادب پارسی نهی از مستی آب انگور و قمار بیشتر از این باب است که این شراب و قمار را بازیچه کودکان می دانند. مستی باید به قول مولانا از شرابی باشد که مستی اش از سر نرود. باید از شرابی نوشید که مستی آن تا ابد در سر ِ سرمست ماست و قمار هم نه پول که باید نرد دل و جان باخت به بازی دلداری و جانانی که
خنک آن قمار بازی که به باخت انچه بودش
به نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
و در این قمار است که همه برد باخت است و به گفته شیخ بهایی
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
بخش دوم این آیه در باب انفاق است و کلمه عفو به معنای زیادی و اضافی ست. آن مقدار که از زندکانی تان اصافه است را ببخشید. عفو امده تا در فهم معنای آن آزمون شویم تا چه مقدار از سرمایه خود را اضافی می دانیم. و اینجاست که باید از خیام بخوانیم
آن بهره ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش می کوشی
باقی همه رایگان نیرزد، هشدار
تا عمر گرانمایه به دان نفروشی


بیشتر بخوانید:

آیه 216 بقره با حکایتی از حافظ
ادبیات فارسی در تفسیر آیه 201 بقره
آیه 197 سوره بقره با ادبیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست