آیه 216 بقره با حکایتی از حافظ
آیه 216 بقره با حکایتی از حافظ
آیه 216 بقره با حکایتی از حافظ
حکم چو بر عاقبت اندیشی ست
پادشهی بنده درویشی ست
بدیهی ست هر خیری اگر روی در شر داشته باشد و شیرینی آن مقدمه بیماری باشد از همان آغاز در کام خردمند شر است و هر رنجی که در راه رسیدن به شادی و خوشبختی ست برای اهل خرد عین خیر است ؛ زیرا که خردمند نه به ظاهر می نگرد و نه به حال بلکه در باطن نظر دارد و به عاقبت کار می اندیشد.
جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد
که جان زنده دلان سوخت در بیابانش
حافظ
ستمکاری که بر تخت پادشاهی تکیه زده است و بر تخت سلطنت جان می دهد،رنج و محنت گناه ظلم وتعدی بر دوشش است و لذاتش فانی ست اما درویشی که از لذت ها به قدر وسع چشیده و عمر در مردم داری و درستی و خدمت به خلق نهاده، سبک بار از ظلم به دیگران است و در زمان مرگ پادشاه است. خاقانی بر این نظر داشته که سروده
پس از چل سال شد معلوم بر خاقانی این معنی
که سلطانی ست درویشی و درویشی ست سلطانی
از این روست که لسان الغیب می گوید نباید دل نگران طعن حسودان باشیم زیرا عاقبت باید خیر باشد
دلتنگ نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید چو که وابینی خیرتو در این باشد
و نظامی نیز چه خوش سروده که سفر در راه آزادی گرچه غم و محنت دارد اما این غم پیشقراول شادی وصل است و شکرخند وصال
در سفر کآن ره آزادی است
شحنه غم پیشرو شادی است